کاریزماچیست
کاریزما چیست…در اصطلاح به خصوصیت کسی گفته میشود که بشخصه و یا به عقیده دیگران، دارای قدرت رهبری فوقالعاده است. این اصطلاح اغلب در علوم سیاسی و جامعهشناسی به کار برده میشود تا زیرمجموعهای از رهبرانی را که با استفاده از نیروی توانایی شخصی خود میتوانند تأثیراتی عمیق و استثنایی در پیروان خود داشته باشند، توصیف کنند.
مانند بسیاری دیگر از کلمههای زبان انگلیسی، برای آشنایی با ریشه کلمه کاریزما و معنی کاریزماتیک بودن نیز به سراغ ادبیات یونان و روم بروید.خاریس نام دختر (یا دخترانی) افسانهای است که در ادبیات اسطورهای یونان، به عنوان نماد زیبایی وجذابیت شناخته میشدند (البته این کلمه را در زبان انگلیسی به صورت
مینویسند).البته خود واژهی Charis به معنای جذابیت نبوده و معنای لطف خدایان را داشته است (در واقع نعمت و لطف زیبایی و جذابیت، نصیب اینها شده بود).اما بعدها خود این واژه با جذابیت مترادف شد.بنابراین اگر بخواهیم معنی کاریزما را با توجه به ریشه لغوی آن حدس بزنیم باید به جذابیت فکر کنیم و فرض کنیم شخصیت کاریزماتیک، شخصیتی است که برای دیگران جذاب است.درگذشته کاریزما به دور از مثبت یا منفی بودن این اثرگذاری اتفاق عجیبی به نظر میرسید و همیشه این سوال مطرح می شود که چطور چنین افرادی بر تعداد افراد بسیاری چنین اثری میگذارند؟
اگر شخصیت رهبران بزرگی چون هیتلر را مورد بررسی قرار دهیم به این تعریف میرسیم که این افراد دارای جذابیت و اثرگذاری زیادی بودهاند تا حدی که افراد بسیاری در راستای خواستههایشان تسلیم شده و به دستورات یا خواستههای آن ها پاسخ مثبت میدادند.یک شخصیت کاریزماتیک شخصیتی است که به دور از تصورات اغلب افراد، پرهیجان، شاد و فعال هستند و یک شخصیت ایمن و یا مطمئن دارند. یک انسان کاریزماتیک، شخصیت پایدار و مطمئنی دارد که به نظر میرسد همین اطمینان موجب جذابیتشان میشود.
مهم:دکتر زینب علی مددی متخصص تغذیه و روانپزشک در کلینیک روانشناختی رسش;کلیک کنید
یک انسان میتواند تمام ویژگیهای مثبتی که گفتیم را داشته باشد ولی کاریزماتیک نباشد. یک شخصیت کاریزماتیک فردی است که میتواند تعداد افراد بسیاری را با اهداف خود همراه و هم سو کند. تحقیقات زیادی در این ارتباط انجام شده است که یک فرد کاریزماتیک چه ویژگیهایی دارد که در این مقاله به ۴ ویژگی مهم این افراد اشاره خواهیم کرد.

چهار ویژگی افرادی که کاریزما دارند
-
صحبت کردن قاطع:
اگر بخواهید در همان نگاه اول یک فرد کاریزماتیک را بشناسید به صحبتها و صدای او توجه کنید. این افراد با اعتماد به نفس بالا و قاطع صحبت میکنند و به خاطر همین قاطعیت و اطمینان در فن بیان خود افراد بسیاری را به سمت خود جذب میکنند و باعث میشوند افراد شنونده به صحبتهایشان اعتماد کرده و با آنها همراه شوند.
-
ثابت قدم بودن:
کاریزماتیک ها در عقاید و باورهایشان ثابتقدماند و ضربالمثل به هر کس میرسد، رنگ عوض میکند، در مورد این افراد صدق نمیکند. این افراد به هر نحوی روی عقاید خود پافشاری میکنند و امکان ندارد با تغییر شرایط از تصمیم خود منصرف شوند. به همین دلیل است که به هر آنچه بخواهند میرسند؛ دیر یا زود دارد اما انجام میدهند.
-
آینده نگر بودن:
افراد کاریزماتیک آینده را میبینند و با توجه به آن عمل میکنند. تصمیمات امروزشان با توجه به برنامه و نتیجهای که در آینده میبینند گرفته میشود. این شیوهی عملکرد این افراد باعث میشود راحتتر و مطمئنتر تصمیم بگیرند چون میدانند مقصدشان کجاست و چه اقداماتی باید انجام دهند.
-
جلوتر از دیگران درحرکتاند:
کاریزماتیک ها انسانهای عصر هجر نیستند بلکه افرادی هستند که از آموزشهای نوین، برنامههای بهروز و شیوههای مدیریتی جدید برای پیشبرد اهدافشان استفاده میکنند.این افراد میدانند دانش برای آنها قدرت است و هیچوقت از کنار این موضوع بیتفاوت عبور نمیکنند. سعی میکنند همه چیز را بدانند و با آگاهی تصمیم بگیرند. سطح آگاهی و دانش این افراد از کلامشان کاملاً مشخص است.این افراد مدام در حال مطرح کردن ایده های نو می باشند.

آیا کاریزماتیک بودن ذاتی است؟
خیر؛ در واقع یک فرد میتواند بهطور ذاتی مجموعهای از رفتارها را برای جذب و اثرگذاری داشته باشد اما این به معنی این نیست که این ویژگی ها کاملاً ذاتی است. شما میتوانید با انجام کارهایی به یک فرد کاریزماتیک تبدیل شوید.
یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهید، کار کردن روی زبان بدن یا Body Language است. افراد با کاریزما بهدقت روی زبان بدنشان توجه دارند و میدانند کجا چه رفتاری را نشان دهند که اثر خود را بگذارند. شما هم میتوانید با رعایت این نکات تبدیل به یک فرد با کاریزماشوید و همه را تحت تأثیر خود قرار دهید.
آیا من میتوانم یک انسان کاریزماتیک باشم؟
چراکه نه؟! شما میتوانید یک انسان کاریزماتیک باشید. فرقی نمیکند اگر یک بانوی خانهدار هستید و یا وزیر یا رئیسجمهور یک کشور یا دانشجو یا کارمند! شما برای اثرگذار بودن نیاز به کاریزما دارید. برای این که به یک انسان کاریزماتیک تبدیل شوید نیاز به شناخت خصوصیات و رفتارهای این افراد دارید.
در ادامه 4 راهکار ارائه کردهایم تا با استفاده از این راهکارها بتوانید روز به روز کاریزما خود را تقویت کنید و تبدیل به انسان اثرگذاری شوید که دنیا را تحت تأثیر خود قرار میدهد:
-
شنونده باشید تا گوینده:
برخلاف تصور افراد یک شخصیت کاریزماتیک زیاد صحبت نمیکند اما وقتی صحبت میکند سخنان ارزشمندی میزند که همه را میخکوب میکند. افراد پرحرف، نه جذاب هستند و نه اثرگذار، بلکه افراد کاریزماتیک، کم صحبت میکنند و سنجیده.
ویژگیهای یک شنوندهی واقعی را در مقالهای بهطور کامل توضیح خواهم داد اما تا اینجا بدانید که باید ارتباط چشمی برقرار کنید، تمرکزتان روی فرد مورد نظر باشد، لبخند بزنید و به طور کلی به صحبتهایی که طرف مقابل میزند بهطور کامل توجه کنید.
مهم:مشاوره صوتی و تصویری در کلینیک رواشناختی رسش
-
طرف مقابل شما مهمترین انسان روی زمین است:
با این نگاه با دیگران ارتباط برقرار کنید و به آنها توجه کنید که آنها مهمترین انسان روی زمین هستند. شاید بگویید سخت است اما به مرور و با تمرین به این مهارت دست پیدا خواهید کرد. بیشتر بگذارید دیگران صحبت کنند تا اینکه به توصیف خود بپردازید.
این را به خاطر بسپارید یک فرد کاریزماتیک انسان آگاهی است که این آگاهی را از همین ارتباط موثر و صحبت با انسانهای مختلف کسب کرده است. زیاد به صحبت کردن از خودتان پافشاری نکنید و در مقابل طوری رفتار کنید که صحبتهای طرف مقابل برایتان جذاب و شنیدنی هستند.
-
کمک کردن و یاری رساندن مهمترین خصلت یک کاریزماتیک است:
دیگران برایتان مهم اند و اگر همین یک اصل را به خوبی رعایت کنید خواهید دید افراد زیادی را جذب خود کردهاید که واقعاً دوستتان دارند و به صحبتهای شما گوش میدهند. هدف از ارتباطتان کمک و یاریرساندن باشد به دور از فخرفروشی و تظاهر.یک رفتار صادقانه کاملاً به دل مینشیند و نیازی به زحمت زیاد نیست.
-
تشویق و تکریم را فراموش نکنید:
نکات مثبت افراد را شناسایی کنید و به آنها بگویید صادقانه و به دور از اغراق، این کار شما را در ذهن افراد ثبت میکند.

شخصیت کاریزماتیک چه سودی برای ما دارد؟
وقتی شما وارد مهمانی می شوید آیا توجهات به سمت شما جلب می شود و افراد دوست دارند با شما ارتباط برقرار کنند. این از ویژگی هایشخصیت کاریزماتیک می باشد. شخصیت کاریزماتیک موجب می شود که افراد به شما اعتماد کنند، موجب پیشرفت و مقبولیت شما در بین افراد می شود و به شما در رسیدن به اهدافتون کمک می کند.
شخصیت کاریزماتیک دارای مجموعه ای از کارهای خاص می باشد که برای برخی احساس مهم بودن دست می دهد، برخی توجهات را به خود جلب می کنند و در برخی احساس خاص بودن دست می دهد. شخصیت کاریزماتیک الگویی برای سایرین محسوب می شود و همانطور که در بالا به آن اشاره شد، شخصیت های کاریزماتیک در بیان احساسات خود ابایی ندارند و می دانند که کجا و چگونه اینکار را انجام دهند.
افرادی مثل استیو جابز و مارتین لوتر کینگ، شخصیت کاریزماتیک داشتند و این دو نمونه نشان می دهد که تبدیل شدن به یک شخصیت کاریزماتیک کاملا اکتسابی می باشد.
آیا افرادی که کاریزما بالایی دارند مغرور هستند؟
اینطور به نظر می رسد که افرادی که شخصیت کاریزماتیک دارند انسان های مغروری هستند ولی باید به شما بگویم که اینطور نیست ، آنان مغرور نیستند بلکه افرادی هستند که اعتماد به نفس بالایی دارند و همین امری خجالتی بودن و برقراری ارتباط موثر و تاثیر گذاری بر دیگران را برای آنان راحت می کند.مردم با دیدن اعتماد به نفس بالای شما میل پیدا می کنند که به شما نزدیک شوند و این امری است که افراد کاریزماتیک را از دیگران متمایز می کند.
بنابراین با توجه به آنچه در مقاله گفته شد، یک فرد می تواند چهره ای کاریزماتیک داشته باشد و این امر به هیچ عنوان ذاتی و مختص افراد خاص نمی باشد.
مهم:کتاب هیپنوتیزم بالینی(اولین کتاب هیپنوتیزم بالینی در ایران)
شخصیت های کاریزماتیک تاریخ چه کسانی بودند؟
باید قبول کنیم که پیروی از یک رهبر برایمان جذابیت دارد، رهبری که بتواند ما را برانگیزاند و در راستای رسیدن به مأموریتی مهم بهدنبال خود بکِشد. در واقع پیروی از رهبر، گرایشی فطری است. ممکن است رهبرانی وجود داشته باشند که بدون کاریزماتیکبودن هم بر مردم تأثیر بگذارند، با اینحال باید پذیرفت که کاریزما که ترکیبی است از شور و ترغیبکنندگی و جذابیت، احتمالا یکی از ویژگیهای مهم رهبران است. در برابر اشخاص کاریزماتیک، بهسختی میتوان مقاومت کرد.
مثلا سزار چاوز را در نظر بگیرید. او یکی از فعالان حقوق مدنی و کارگری و نیز سخنرانی با اندیشههای ناب بود. در عینحال، آنچه به کاریزمای او میافزود، شوروشوقی بود که در سخنانش موج میزد، نه اندیشههایش. علاوه بر این، او با تودهی مردم ارتباط خوبی داشت. این همان رمزِ کاریزمای او بود که باعث شد بتواند خیل عظیمی از مردم را بهدنبال خود بکشاند، البته باید قبول کنیم که کاریزما همیشه هم ویژگی مثبتی نیست. برخی شخصیتهای کاریزماتیک تاریخ، مردم را وادار به انجام کارهای خطرناک و نادرست میکنند.

۱. ناپلئون بناپارت
ناپلئون با ۱۵۷ سانتیمتر قد در زمرهی بلندقامتان تاریخ قرار نداشت و در کودکی بهخاطر ناتوانی در درست حرفزدن، مورد تمسخر واقع میشد. با وجود این، رهبری مثالزدنی بود. او افسری جوان در ارتش فرانسه، مردی باهوش، شجاع و بیباک بود و هرکس با او ملاقات میکرد، شیفتهاش میشد. بهخاطر این ویژگیها، سربازانِ تحت فرمانش در نبردهای بسیاری پیروز شدند. او در سال ۱۸۰۴ در ۳۴سالگی امپراتور فرانسه شد.
علت موفقیت ناپلئون بناپارت در رهبری، این بود که به طور غریزی چیزهای زیادی در مورد رفتار انسان میدانست، مثلا اینکه باید قدردان کسانی باشیم که در موفقیت ما نقش داشتهاند. به همین خاطر بود که پس از پیروزی ارتش در یکی از جنگها، طلا و نقرهی بهدستآمده از کشورهای فتحشده را بهعنوان غنائم و به رسم قدردانی میان سربازان خود تقسیم کرد. او همچنین میدانست باید اعتماد کسانی را که پیرو او نیستند نیز جلب کند. از این جهت، وقتی ارتش او کشوری را فتح میکرد، به شهروندان آن کشور صریحا میگفت که کاری با آنها ندارد، بلکه بر ضد رهبران مستبد و ظالم آنها قیام کرده است تا مردم را از بند جور آن ظالمان رها کند. او با این کار غالبا آن مردمان را به حامی خود بدل میکرد. علاوه بر اینها خودِ او در جنگها همراه با سربازان حاضر میشد و هر کاری از دستش برمیآمد، میکرد، حتی کارهایی را که برای دونپایهترین سربازان در نظر گرفته بودند. او با این کار، حمایت و وفاداری سربازان خود را جلب میکرد.
اما متأسفانه، بهمرور زمان از موفقیت او کاسته شد. او کشورهای بسیار زیادی را فتح کرد و در این میان ارتش او شکستهای زیادی را متحمل شد. پس از این شکستها بود که او اعتمادبهنفس خود را کمکم از دست داد و مرتکب اشتباهاتی شد: استبداد ورزید و دهان منتقدان خود را بست. ضمنا از آنجا که به افراد معدودی اعتماد داشت و به همه بدبین شده بود، جاسوسهایی را به اطراف گسیل داشت. در نهایت هم شکست خورد و 5 سالِ باقیمانده از عمر خود را در جزیرهی کوچک سنت هلنا گذراند.

۲. فیدل کاسترو
خیلی از کوباییها بهخاطر بازکردن پای کمونیسم به کشورشان از او نفرت دارند، اما انصاف این است که خیلی از مردمان فقیر کوبا بهخاطر اصلاحات اجتماعی و شخصیت جذابش طرفدار او هستند.
وقتی فیدل کاسترو قدرت را در دست گرفت، کوبا کشوری جوان بود که بهتازگی از استعمار اسپانیا در ۱۸۹۸ رها شده بود. کاسترو با کودتایی نظامی توانست فولخنثیو باتیستا، دیکتاتور کوبا را سرنگون کند و رهبری این جزیره را به دست بگیرد. او با وعدهی انتخابات و بازگرداندن حکومت مشروطه به مردم بر سر کار آمد و به همین دلیل کوباییها با اشتیاق زائدالوصفی از او حمایت کردند.
اما کاسترو به آن وعدهها عمل نکرد و با متحدشدن با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و آمریکاستیزی، طعم تلخ کمونیسم را به کام کوباییها چشاند. با اینکه اتحاد جماهیر شوروی در زمان حضور خود در عرصهی بینالمللی از کوبا حمایت میکرد، اقتصاد کوبا همیشه در وضعی اسفناک به سر میبرد. حالا که اثری از اتحاد جماهیر شوروی در سیاست جهان نیست، کمتر اثری از صنعت در کوبا مشاهده میشود. بیشترِ درآمد این کشور از راه توریسم و نیز فرستادن پولهایی تأمین میشود که کوباییهای شاغل در کشورهای دیگر به کشورشان میفرستند.
جالب اینجاست با اینکه کاسترو دیگر در میان کوباییها نیست و با اینکه سالهای درازی را به شکل حکومت مادامالعمر بر مسند قدرت نشسته بود، کوباییها همچنان او را دوست دارند. کوباییها از اینکه کاسترو، برخلاف بسیاری کشورها، یکتنه در برابر آمریکا ایستاد یا از نفوذ و تهاجم فرهنگی آن جلوگیری کرد، احساس غرور میکنند. کاسترو ایالات متحدهی آمریکا را بهخاطر بسیاری از مشکلات اقتصادی کوبا سرزنش میکرد. فیدل کاسترو نطام خدمات درمانی رایگان را برای کوباییها به ارمغان آورد، نژادپرستی را در جامعهی کوبا کمرنگ کرد و آموزش رایگان را از دبستان تا دانشگاه به کوباییها هدیه کرد. حالا بهجای او، برادرش رائول در قدرت است. باید منتظر ماند و دید حالا که رهبر جدید کوبا از کاریزمای فیدل کاسترو برخوردار نیست، کوباییها همچنان از اقتصاد معیوب کوبا راضی خواهند بود یا نه.

۴. ماهاتما گاندی
ماهاتما گاندی در کودکی بیمار و ضعیف بود و عملکرد درسی متوسطی داشت. او در بزرگسالی وکیل شد، اما از آنجا که فردی خجالتی بود، نتوانست وکیل قابلی باشد. بروز رفتارهای نسنجیده و گستاخانه از جانب او محتمل بود و اصلا کاریزما نداشت، مگر وقتی که واقعا عصبانی میشد.
گاندی در سال ۱۸۹۳ بهقصد وکالت به آفریقای جنوبی رفت و با قطار در آن کشور سفر کرد. یک روز با اینکه بلیت درجهیک داشت، مرد سفیدپوستی مانع نشستن او در قسمت درجه یک قطار شد و به همین خاطر نگهبان، او را از قطار پیاده کرد. ناگهان در تاریکی اتاقِ انتظار ایستگاه، الهامی بر قلب او وارد شد. ظرف یک هفته پس از آن ماجرا، شروع کرد به ایراد سخنرانیهای پرشور و ضد تبعیض نژادی. او لباسهای تولید بریتانیا را با وجود علاقهی زیادش به آنها از تن درآورد و بهجای آن، لباس سفید و سادهی کشاورزان هندی را بر تن کرد. دیری نپایید که جرقهی اعتراض صلحآمیز از طریق نافرمانی مدنی در ذهن او شکل گرفت و از این سیاست در راستای حمایت از حقوق بشر و برابری سیاسی استفاده کرد.
گاندی پس از اینکه به تغییر برخی قوانین تبعیضآمیز در آفریقای جنوبی کمک کرد، در سال ۱۹۱۵ به هند بازگشت. هنوز مدت چندانی از بازگشت او به هند نگذشته بود که توانست مردم را برای مبارزهی صلحآمیز با استعمار بریتانیا به قیام وا دارد.
حتما بخوانید:چیکارکنیم پسررا عاشق خودمون کنیم؟
او بهطورخاص، از مردم دعوت کرد هرچیز انگلیسیای را تحریم کنند:لباسهای ساخت بریتانیا، دانشگاههای بریتانیا و حتی قوانین بریتانیایی را. در یکی از آن قوانین انگلیسی تصریح شده بود که هندیها حق تولید نمک ندارند، بلکه در عوض باید نمک خود را از کارخانههای دارای گواهی بخرند و حال آن که همهی این کارخانهها در تملک بریتانیا بودند. از این رو در سال ۱۹۳۰، گاندی راهپیمایی ۲۴روزهای بهسمت دریا به راه انداخت که بعدها «رژهی بزرگ دریایی» نامیده شد. صدها هزار نفر از مردمان هند در آن راهپیمایی شرکت کرده بودند؛ وقتی آنها به دریا رسیدند، از دریا برای تولید نمک مورد نیازشان استفاده کردند. تاکتیکهای گاندی مفید واقع شدند. هند در سال ۱۹۴۷ استقلال پیدا کرد و کشور جدید پاکستان نیز از به هم پیوستن مناطقِ عمدتا مسلماننشین شمال شرق و شمال غرب هند تأسیس شد. متأسفانه در سال ۱۹۴۸ یکی از هندوهای ملیگرا که از گاندی بهخاطر مدارا با مسلمانان هند نفرت داشت، او را ترور کرد.
۷ مورد را بخوانید تا بدانید چطور میتوان جذابتر شد.
۱. گوش به زنگ باشید
اولین چیزی که موقع حرف زدن با هر کسی باید رعایت کنید این است که گوش به زنگ باشید. وقتی میگویم گوشتان به زنگ باشد، یعنی شش دانگ حواستان را جمع کنید. اگر مکالمهتان یک-به-یک است، باید این احساس را به طرف مقابل القا کنید که فقط شما دو نفر در این اتاق هستید.اگر در جمعی هستید، باید حس مهم بودن را به متکلم آن جمع انتقال دهید. اگر خودتان متکلم آن جمع هستید، باید حواستان را به تک تک کسانی که جلویتان ایستادهاند اختصاص بدهید. چشم به چشمشان بدوزید. شاید اولش سخت باشد، اما باید طوری طرف را نگاه کنید که اگر لازم شد، قادر باشید مشخصات صورتش را برای نقاش ادارهی پلیس تشریح کنید.
اینجوری میتوانید به جای اینکه روی ۲، ۳ نفر تأثیر بگذارید، موقع صحبت کردن جمعی را میخکوب خود کنید.

۲. زبر و زرنگ باشید
اگر آدم کاریزماتیکی باشید، یعنی نسبت به عموم آدمها از استرس کمتری برخوردارید و موفقیت و جذابیت بیشتری دارید. حواستان باشد، وقتی میگویم جذاب، منظورم این نیست که پیکربندی فیزیکی صورت یا بدنتان حاصل پیکرتراشی میکل آنژباشد. منظورم این است که انگار به خودتان رسیدهاید. یعنی میدانید که موقع خندیدن چقدر دهانتان را باز کنید که جلوهی خوبی از خودتان به جا بگذارید. به این میگویند کاریزما. به این میگویند جذبه.
خوبیاش این است که کاریزماتیک بودن ژنتیک نیست و میتوان آن را یاد گرفت. خیلی از افرادی که خصوصیات رهبری را در خود دارند، کاریزماتیک هستند چون اعتماد زیادی به خودشان دارند، از یادگیری فراری نیستند و عاشق الهام بخشیدن به سایرین هستند.
۳. حفظ کنید، تکرار کنید
اگر بتوانید اسم هر فردی را سریع حفظ کنید و چند بار در صحبت کردن تکرار کنید، انگار خیلی زیرپوستی ازش تعریف کرده باشید. تأثیر این کار بیشتر از این است که بخواهید حرفهای قلمبه و سلمبه زورکی به خورد طرف بدهید.آدمها خوشحال میشوند که فرد غریبهای چند بار اسمشان را تکرار کند، چون احساس خاص بودن بهشان دست میدهد.
هر وقت کسی اسمش را به شما گفت، آن اسم را یک بار جلوی آن شخص و چند بار در مغز خودتان تکرار کنید. این کار را بکنید و مطمئن باشید که جواب میدهد.
بخوانید:غذاهای برای لاغری
۴. زبان دیگرتان را تقویت کنید
هر جا اسم جذبه و کاریزما به گوشتان خورد بدانید که «زبان بدن» هم پشتبندش میآید. ثابت شده که استفاده از زبان بدن میزان اعتماد به نفس آدم را به شدت بالا میبرد.زبان بدن، زبانی بینالمللی است.مردم میتوانند به صورت ناخودآگاه حرکات بدن و صورت شما را برای خودشان ترجمه کنند. اگر به خودتان مطمئن باشید و حالت ایستادنتان این را القاء کند که از ته دل خوشحال و مثبتاندیش هستید، این خودش را به صورت کاریزما به بقیه نمایش میدهد.بدن از ذهن پیروی میکند. حرکت بدن ناخودآگاه است.
یعنی دانستن اینکه «چه احساسی دارید» میتواند حالت صورت و زبان بدنتان را تغییر بدهد، پس بهتر نیست شروع کنید خودتان را با اعتماد به نفس ابرقهرمانان تصور کنید؟
همین حالا چند ثانیه چشمتان را ببندید و فکر کنید ابرانسان قویجثه و بیباکی هستید! نظرتان چیست؟ این مورد را هم میتوانید با صدور فرمان یک خطی به مغز فعال کنید. فقط باید تمرین کنید.
۵. چشمها همه چیز را لو میدهند
مردم وقتی اعتماد به نفس را در شما مییابند که با آنها ارتباط چشمی برقرار کنید. فقط ناجور بهشان زُل نزنید.اگر آن اولش برایتان سخت است که ارتباط چشمی خوبی برقرار کنید، سعی کنید به ناحیه بین دو چشم، همانجایی که بینی شروع میشود، خیره شوید. در این حالت اینطور به نظر میرسد که به جفت چشمهای طرف مقابل نگاه میکنید. این حُقهی کوچولو را امتحان کنید تا معذب نباشید.

۶. چیز منفی نگویید
نکتهی دیگری که میتواند کاریزمای شما را بالا ببرد این است که از به کار بردن عبارات منفی در مکالمه خودداری کنید. سعی کنید این رفتار را در خودتان نهادینه کنید. هر روز تمرین کنید که راجع به چیزهای مختلف غُر نزنید.سعی کنید مسیر گفتگو مثبت باشد. حتی اگر طرف گفتگوی شما حرفهای منفی بزند، شما سعی کنید چتر مثبتاندیشی خودتان را روی سر او هم بگیرید. شاید هم در همان دقیقه موفق نشدید تغییری در منفینگری آن فرد ایجاد کنید، اما وقتی که شما را در ذهنش به خاطر بیاورد، یادش میآید که خاطرهی مثبتی از شما دارد.
سعی کنید مسیر گفتگو را به سمت چیزهای مثبت بکشانید. به این ترتیب آدمهایی که به این گفتگو گوش میدهند، متوجه میشوند این شمایید که استاندارد گفتگو را تعیین میکنید. پس یادتان باشد: مثبتاندیشی و نه هیچ چیز دیگر.
۷. از قدرت کلمات استفاده کنید
خالصانه و صمیمانه از مردم تعریف کنید. البته چندین سال طول میکشد تا قادر به چنین کاری باشید. خیلیها به جزئیات توجه نمیکنند و فرصتهایی که برای تعریف کردن از دیگران دارند را از دست میدهند. به همین دلیل است که اگر واقعا از کسی تعریف کنید، این جریان به یادش میماند.میدانم خانمها در این زمینه بهترند. پس تصورش را بکنید در زمانی که انتظار ندارید، آقایی از شما تعریف بکند، چه حالی بهتان دست میدهد؟ قطعا تا مدتی طولانی یادتان میماند.
و در ضمن این یادتان نرود که موقع تعریف کردن کمی از زبان بدن و حالات صورت هم استفاده کنید و اصلا در این زمینه خساست به خرج ندهید. اینجوری تصویر بهتری میسازید تا اینکه بخواهید صرفا با کلمات چیزی را بیان کنید.
کاریزما یعنی انتقال اشتیاق به افراد دیگر.
برای دریافت وقت مشاوره با کلینیک روانشناختی رسش با شماره۸۸۹۷۰۴۹۴-۰۲۱تماس بگیرید
کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیستک اریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست
کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیستک اریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست
کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست کاریزماچیست