علت ترس جوانان از ازدواج
با وجود تحولات اجتماعی بنیادین و تغییر ارزشها، ازدواج هنوز هم بهعنوان یک ارزش اخلاقی به شمار میرود. این حقیقت که مردم، با وجود ترسها و نگرانیهای پیش از ازدواج، باز هم به ازدواج روی میآورند، گواهی بر ارزش بالای آن است. ترس از ازدواج طبیعی است؛ زیرا ازدواج، تصمیم مهمی است که بر بقیهی زندگی شما تأثیر میگذارد. فکر کردنِ جامع و همهجانبه در مورد این تصمیم، به شما کمک میکند تا مطمئن شوید که زمان، فرد و مکان مناسبی را برای ازدواج انتخاب کردهاید. اگر عاقلانه در مورد ازدواج فکر کنید، میتوانید با آن کنار بیایید
علت ترس پسران از ازدواج

هزینههای بالای شروع ازدواج
با افزایش توقعات و مصرف گرایی، سختگیری خانوادهها و جوانان برای شروع ازدواج بیشتر شده است. در شرایط اقتصادی کنونی، تامین مسکن، خودرو، هزینههای مراسم ازدواج و مشتقات آن، بزرگترین ترس مردان از ازدواج است.
تعهد بی چون و چرا
شاید این مسئله در مورد همه مردان صدق نکند اما اکثر مردان، از اینکه بخواهند تمام محدودیتهای ازدواج و همسرشان را بپذیرند میترسند. برای مردان ازدواج یعنی پایان آزادی و این تفکر اشتباه، به این دلیل است که آنها اصول ازدواج درست و ملاک انتخاب همسر مناسب برای ازدواج را نمیدانند.
عشق واقعی وجود ندارد
بسیاری از مردان نمیدانند آیا فرد مقابلشان یا کلا ازدواج، ارزش تحمل فشارها و سختی کشیدن را دارد یا نه. دلیل آن هم این است که عشق حقیقی وجود ندارد و مردان نمیدانند از خود یا از شریک زندگی خود چه میخواهند و این عدم خودشناسی و بی هدفی باعث میشود که نتوانند در ازدواج مصمم باشند.
تربیت ناکارآمد والدین و سیستم آموزشی
تفکراتی که امروزه در ذهن مردان برای ازدواج وجود دارد، عمدتا ثمره تربیت والدین، جامعه و نظام آموزشی است. طبیعتا اگر این تربیت و آموزش صحیح بود، این حجم از مشکلات زناشویی و آمار بالای طلاق در جامعه وجود نداشت. ازدواج برای کامل شدن انسان و رسیدن به آرامش جسمی و روحی است، باوری که از تفکر اغلب مردان امروزی عملا حذف شده است.

نداشتن شغل و پشتوانه مالی
علاوه بر هزینههای شروع زندگی، تامین هزینههای جاری و مدیریت آن، ترس بزرگ دیگری برای مردان است. بالا رفتن سالهای تحصیل بدون وجود بازار کار مناسب، نداشتن شغل ثابت، عدم اعتماد به نفس و ترس از شکست و خدشه دار شدن غرور آنها، همه میتواند باعث ترس از ازدواج در مردان شود.
تجربههای تلخ بالا بردن ترس مردان از ازدواج
اولین احساس و اولین شکست، باعث بی اعتمادی مردان به زنان و کاهش اعتماد به نفس آنها از خودشان میشود. شکست عشقی و تجربه علائم افسردگی، سپس عدم درمان شکست عشقی بر دیدگاه مردان از زنان تاثیر منفی میگذارد.
عدم توانایی مسئولیت پذیری
پسرانی که معمولا تا سنین بالا زیر نظر خانواده زندگی میکنند، مهارتهای زندگی را نمیآموزند. در واقع مسئولیت پذیری در آنها تقویت نشده؛ پس نمیتوانند از پس مسئولیتهای زندگی بر بیایند و اگر هم ازدواج کنند، همچنان برای حل مشکلاتشان به والدین شان وابسته خواهند بود.
شاید زمان ازدواج نیست
اگر در رابطه با مردی هستید و درباره ازدواج با او نظر متناقضی دارید، شاید حقیقتا آمادگی روحی و روانی ازدواج را ندارد. این فشار کمکی به متعهد و تلاشگر شدن مرد نمیکند، بلکه باعث افزایش ناامیدی و ترسهایشان شده و ممکن است علی رغم میل باطنیشان از شما دور شود.
راه از بین بردن ترس مردان از ازدواج
به جز مسائل اقتصادی، اکثر این ترسها و ناتوانیها غیر واقعی و ناشی از باورها و تربیتهای غلط است. بنابراین اولین کار این است که مردانی که قصد ازدواج دارند، سلامت روان و باورهای شناختی خود را زیر نظر یک درمانگر بررسی کرده و آنها را اصلاح کنند. سپس باید به خودشناسی رسیده و بدانند از زندگی و همسر خود چه میخواهند و چه توقعاتی دارند. همچنین نیاز است که مردان، کسانی را انتخاب کنند که توانایی پذیرش وضعیت مالی فعلی آنها را داشته و شرایط اقتصادی کنونی را درک کنند. برای این کار میتوانید از مشاوره پیش از ازدواج بهره مند شوید.
علت ترس دختران از ازدواج

قصههای شکست، دیده و شنیدهاید
هم دیدهاید و هم شنیدهاید که زندگی بعضی از زوجها یا به طلاق رسمی رسیده است یا طلاق عاطفی! میترسید به روز دیگران بیفتید و مبتلا به دردشان شوید! پس دور ازدواج را خط قرمز میکشید. این سادهترین راه نیست؟
راهحل: چشمهایتان را بشوئید و جور دیگر نگاه کنید. فقط کافی است مدبرانه و عاقلانه انتخاب کنید و تجربه زندگی خود را بالا ببرید. بهتر است دست به کار شوید، مهارتهای همسرداری را بیاموزید و فنون حل مسئله و مدیریت بحران را فراگیرید.
از زمین خوردن میترسید
همه زن ها به یک شکل به شکست عاطفی پاسخ نمی دهند. برخی زود فراموش می کنند و سرگرم کار و زندگی می شوند اما برای بعضی ها فراموشی کار سختی است. آنها روی نام عشق برچسبی منفی می چسبانند و تصمیم می گیرند دیگر سراغش نروند. شما هم یکی از این دو دسته اید؟
راهحل: اگر بیش از شش ماه است که جدایی را پشت سر گذاشته اید و هیجان های منفی تان تا حدودی فروکش کرده است، می توانید با مشاوره و واکاوی ارتباط قبلی، نقش خودتان را در بحران هایی که پشت سر گذاشته اید پیدا کنید.شاید شما به انتخابی نامناسب دست زده بودید و شاید هم در زمان نامناسب و در مکان نادرست در یک رابطه قرار گرفته بودید. از قانون همه یا هیچ استفاده نکنید و با تعمیم دادن تجربه هایتان به موقعیت های دیگر، خود را از لذت عاشق شدن و زندگی در کنار فردی که می تواند به شما آرامش دهد محروم نکنید.
وقتی حس تعهد کمرنگ است
گاهی گمان میکنید شما حتی نمیتوانید با خودتان کنار بیائید و وظایف مربوط به خودتان را انجام دهید، چه برسد که بخواهید یکی دیگر را رتقوفتق کنید، در مقابلش از خودگذشتگی نشان دهید، آرزوهایش را برآورده کنید، خلاصه آنکه همسرداری کنید! بیرودربایستی شما از متعهد شدن میترسید.
راهحل: منتظر معجزه و یا زمان مناسب و یا خاص نباشید. سعی کنید نسبت به خودتان متعهد شوید! آستین بالا بزنید و برای پذیرش مسئولیت، کاری کنید. در اولین گام تواناییهایی خود را بشناسید و نقاط ضعفتان را کشف کنید. با اطلاع از ویژگیهای مثبت و منفی خود خواهید توانست مهارتهای جدیدی یاد بگیرید. در دومین گام، با زنانی که ازدواج موفق داشتهاند، همکلام شوید و از آنان راجع به مسئولیتهای یک زن متعهد و وظیفهشناس پرسوجو کنید
سعی کنید آگاهانه انتخاب کنید و جایی برای شک و شبهه خانواده باقی نگذارید. در صورت مخالفت منطقی و با دلیل و برهان، آن را پذیرا باشید و دوباره با نگاهی عمیقتر خواستگارتان را بکاوید. اما در صورت سختگیری نا به جا و بهانهگیری، پای انتخابتان بایستید

منتظر گزینههای بهترید
اگر با وجود روبرو شدن با مردانی که گمان می کردید توان خوشبخت کردنتان را داشته اند، باز هم به خاطر از دست ندادن گزینه های بهتری که احتمالا در آینده سراغتان می آیند، پاسخ منفی داده اید، به شما مشاوره با یک روانشناس را توصیه می کنیم. چرا که این مدل تفکر می تواند زمینه بروز وسواس فکری در شما باشد.یادتان نرود که در هر زمینه ای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد.
راهحل: به جای چنین فکر و خیال های بی نتیجه ای، بهتر است نیازهایتان را خوب بشناسید و نسبت به جنسیت روانی خود و جنسیت روانی جنس مخالف، اطلاعات مفیدی به دست بیاورید. هنگامی که بعد از ایجاد شناخت مناسب دست به انتخاب بزنید و گزینه پیش رو ا برای ازدواج با خود مناسب ببینید، دیگر جای نگرانی باقی نخواهد ماند. پس عجله نکنید و با شناخت و گام به گام جلو بروید. از همه مهمتر این است که مسئولیت این تصمیم را به عهده بگیرید و با یک بام و دو هوا بودن،خود را در شک و شبهه نگه ندارید.
زیاد از حد عشق کارید: شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلیتان شده اید که نمیتوانید فکری اساسی برای زندگی عاطفیتان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمیکند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شدهاید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمیزند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند.کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگیشان، تنها با پروندههای روی میزشان زندگی میکنند. حالا کمی دقیقتر به آنها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟
راه حل: شمایی که کارتان همه زندگیتان بوده، قرار نیست یک شبه خانهنشین شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیتهای شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش میآید را در ذهنش شکل دهد.اگر نمیخواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایطتان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهدافتان در یک راستا هستند و تا چه حد میتوانید با محدودیتهای یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست.
شما نمیتوانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشتهباشید که همسر آیندهتان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاریتان هم شکل دیگری بهخود میگیرد و شما دیگر نمیتوانید تمام لحظه های زندگیتان را با پروندههای کاریتان بگذرانید.
لذت مجردی، شیرینی دیگری دارد
آسایش و آرامش خانه پدری با هیچچیز قابل مقایسه نیست. میخواهید تا آنجایی که ممکن است از آن لذت ببرید و استفاده کنید. نمیخواهید خیلی زود خود را اسیر مسئولیت ازدواج کنید و با نگرانیهای ممکنالوجود آن خود را بیازارید؛ به دیگر سخن، از مصائب تاهل میترسید.
راهحل: بپذیرید لذت بردن از مجردی طرز فکر امروز شماست، ممکن است چند سال بعد آرزوی تاهل داشته باشید، اما بسیار دیر شده باشد. بدانید بسیاری مثل شما اندیشیدهاند ولی اکنون پشیمانند.سبک زندگی آزادانه و غیرمعقول خود را سر و سامان دهید و اندکی خود را محدود کنید، چرا که محدودیت منطقی، شرط اول در ازدواج است. وظیفهشناسی و متعهد بودن را تمرین کنید. این تغییر را هر چه سریعتر تا دیر نشده، شروع کنید.
