سندرم ایمپاستر

سندرم ایمپاستر

سندرم ایمپاستر (به انگلیسی: impostor syndrome) یک پدیده روانی است که در آن افراد نمی‌توانند موفقیت‌هایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان می‌دهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور می‌کند که لیاقت موفقیت را ندارد و کلاه‌بردار است. موفقیت با خوش‌شانسی، زمان‌بندی خوب یا فریب دادن دیگران به دست آمده و این موضوع که فرد باهوش یا تلاش‌گر است توسط خودش مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد.

این عبارت برای اولین بار توسط روانشناسان در مقاله ۱۹۷۸ عنوان شد. محققین آن را به عنوان مسئله مؤثر بر زنانی تعریف کردند که علی‌رغم جایگاه تحصیلاتی و حرفه‌ای برجسته خود، مصر هستند که هیچ استعدادی ندارند و هر کسی را که غیر از این می‌اندیشد، نادان می‌دانند. اما بسیاری از زنان موفق نسبت به اجرای خوب کار خود اضطراب دارند- تفاوت چگونه مشخص می‌شود؟ افراد دارای سندرم ایمپاستر الگوهای تفکر خاصی دارند. الکساندرا لویت، نویسنده نقاط کور می‌گوید «حس می‌کنید که لیاقت موفقیت خود را ندارید، اینکه موفقیت‌های شما نتیجه شانس شماست یا اینکه در موقعیت خوب و در زمان خوب بوده‌اید، به جای اینکه به استعداد خود بیندیشید یا فکر می‌کنید که همچون فرد متقلبی هستید که در نهایت عدم صلاحیت شما مشخص خواهد شد

همپوشانی بین سندرم ایمپاستر و اضطراب اجتماعی:

رابطه و همپوشانی بین سندرم ایمپاستر و اضطراب اجتماعی کاملا واضح است. فردی که دچار اختلال اضطراب اجتماعی است، احساس می کند که به یک موقعیت اجتماعی یا عملکرد تعلق ندارد.ممکن است با کسی صحبت کنید و نگران آن باشید که او ناتوانی های اجتماعی شما را کشف کند. شاید در حال سخنرانی باشید و دوست داشته باشید تا قبل از آنکه کسی بفهمد شما هیچ لیاقتی برای بودن در این جایگاه ندارید، از آنجا فرار کنید.

عوامل دخیل در سندرم ایمپاستر:

می دانیم که فاکتورهای متعددی در تجربه سندرم ایمپاستر دخیل هستند. برای مثال، ممکن است در خانواده ای بزرگ شده باشید که به موفقیت اهمیت زیادی می دهند و دائما بین تحسین و انتقاد در نوسان باشند.همچنین می دانیم که وارد شدن به نقش جدید نیز می تواند در ابتلا به سندرم ایمپاستر موثر باشد. برای مثال، ورود به دانشگاه یا کالج بزرگ باعث می شود که فرد به آن احساس تعلق نداشته باشد و تصور کند لیاقت آن را ندارد.

چه کسانی بیشتر در معرض خطر سندرم ایمپاستر قرار دارند؟

اشخاصی که این سندرم را‌ تجربه‌ می‌کنند، از‌ تمامی اقشار جامعه هستند؛ مانند مأموران پلیس،کشیش‌ها،پرستاران، وکـلا،نـمایندگان فروش، هنرمندان، مهندسان،پ زشکان، معلمان، دانش‌آموزان‌ و بازیگران.

سندرم ایمپاستر
سندرم ایمپاستر

گروههای در معرض خطر

۱- افرادی که موفقیتشان سریع حاصل شده‌ است‌: نویسنده‌ای‌ که کتابش بهترین فروش را داشـته یـا فروشنده‌ای که بهترین و بیشترین فـروش را داشـته و یا هر فردی ‌‌که‌ به سرعت به موفقیتی دست یافته است، بیشتر از دیگران در معرض خطر‌ این‌ سندرم‌ قرار دارد. این افراد در چنین شرایطی،این طـور فـکر می‌کنند: «نمی‌دانم برای اولیـن‌بار، چـطور‌ توانستم این کار را بکنم، چطور ممکن است که بتوانم دوباره چنین موفقیتی‌ کسب کنم؟»

۲-  گروه دیگری که از این سندرم آسیب مـی‌پذیرند افـرادی هستند که اولین فرد زبده و حرفه‌ای در کل خانواده هستند. این امر بیشتر در میان سیاهپوستان، رومیان، آسیایی‌ها، آمریکایی‌ها و بومیان آمریکا و نیز مـهاجرانی دیـده می‌شود کـه اغلب بار سنگین انتظاراتی را که از آنها برای حمایت‌ از‌ خانواده، اجتماع، نژاد یا ملیت می‌رود، به دوش می‌کشند.

۳- افـرادی که والدینی بسیار موفق دارند: زمانی که یک یا هردو والد سـابقه مـوفقیت‌هایی چـشمگیر داشته‌اند، فرزندان این فشار را حس‌ می‌کنند‌ که باید از عهده این‌ کار برآیند.

۴- افرادی که در میان دیگران یا در‌ زمینه کاری‌ خـود«تک»بوده و یا اولیـن‌ فـردی‌ هستند‌ که یک ویژگی منحصر به فرد را دارند. همه ما می‌دانیم که در معرض فشار و یا خطر بودن چه حالتی ایجاد می‌کند. زمانی‌ که‌ شما یگانه زن،ی گانه چهره و یا یگانه فرد‌ دارای‌ مـعلولیت، در میان دیگران باشید و یا در زمینه کاری خود یک اقلیت محض باشید،این فشار شدیدتر خواهد بود‌، زیرا‌ حالا‌ شما به عنوان نماینده‌ای از گروه خود قلمداد می‌شوید. اینکه‌ شما امکان این را نـدارید کـه حداقل فردی متوسط باشید و یا در امور خود شکست بخورید و هیچ ارتباط‌ و اتصالی‌ با‌ گروه اجتماعی خود نداشته باشید، ممکن است منجر به بروز احساس‌ تردید‌ و یا حس تظاهر،در شما شـود.

۵- اشخاصی که به‌ مشاغلی‌ مشغول‌ هستند که با جنس آنها همخوان نـیست، بیشتر دچـار سندرم ایمپاستر می‌شوند.

۶- افرادی‌ که‌ تنها کار می‌کنند: در مورد کسانی که تنها کار می‌کنند،هـیچ نـوع مـدیریت‌،بررسی‌ عملکرد‌ و معیارهای ثبت شـده‌ای وجـود نـدارد. در عوض سنجش کارایی و موفقیت آنها کاملا درونی استو این‌ مسأله مشکل‌ساز است، زیرا افرادی که به این سندرم مبتلا هستند، مـعیارهای فـوق‌‌لعـاده‌ بالایی‌ برای خود در نظر می‌گیرند.

۷- افـرادی که در زمینه‌های ابتکاری که در آنها، هر تلاشی مستلزم عملکردی‌ جدید‌ و مـتفاوت‌ است،فعالیت دارند،در معرض این سندرم قرار دارند.

۸-د انش‌آموزان: عجیب‌ نیست‌ که ارزشیابی و رتبه‌بندی‌های منظم،ب اعث می‌شود که‌ دانش‌آموزان‌، نسبت‌ به گـروه‌های دیـگر در آزمـون‌های ایمپاستر،نمرات‌ بالاتری‌ به دست بیاورند.در واقع،در مورد ایـن‌ افـراد،افزایش سطوح موفقیت‌،موجب‌ تشدید احساس ایمپاستر در آنها‌ می‌گردد‌.

توجه: اشخاصی که‌ احساس‌ ایمپاستر دارند،هرگز ایمپاستر نیستند‌،بلکه‌ فـقط‌ فـکر می‌کنند که‌ این‌ طور هستند. اشخاصی که از سندرم ایـمپاستر رنـج مـی‌برند،افرادی واقعا باهوش،متفکر و توانمند هستند‌.آنها‌ فقط به باور این مطلب نرسیده‌اند‌.

ایـمپاسترها‌ با‌ ترس از شناسایی شدن به عنوان یک فرد جعلی،متقلب و بی‌کفایت،جلو رشد بزرگترین آرزوهـا و اشـتیاق‌های خـود را گرفته و قابلیت‌های بالقوه خود را‌ سست‌ می‌نمایند. اما این همه موضوع‌ نیست‌. بـرای بـرخی افراد، احتمال شناسایی شدن، همراه با حس عمیق شرمندگی و ندامت است.

«ترس‌ از رو شدن دست‌» عاملی‌ بسیار تنش‌زا در زندگی است. ایـن تنش مزمن‌ و درونـی‌ در عرضه خلاقیتهایشان به دیـگرانمشکل ایجاد می‌کند. بنابراین قدرت خطرپذیری در آنها مختل می‌شود‌.

صوصیات روان‌شناختی افراد مبتلا به ایمپاستر:

-اضـطراب بالا و همیشگی-عزت نفس پایین-درونگرایی– کم‌حوصلگی– خودپنداره منفی-احساس گناه-شرمساری و ندامت-بهداشت روانی پایین-تعارض بین‌ حقارت‌ و برتری طلبی-ترس از رو شدن دست-ترس از شناسایی شدن-اسنادهای بـیرونی-احـساس بی‌کفایتی-احساس خودتردیدی-داشتن دردهای روانی-تنی-کمال‌گرایی-ترس از ارزیابی منفی-حساسیت نسبت به‌ انتقاد‌

این‌ سندرم قبلا به خانم‌ها نسبت داده‌ می‌شد‌،ولی‌ تحقیقات اخیر نشان داده است که آقـایان هـم به تعداد مشابه از این سندرم رنج می‌برند.

چگونه احساس خودکم بینی را متوقف کنیم؟

اگر شما هم احساس کرده اید به اندازه ی کافی خوب نیستید، باید بگوییم تنها نیستید. با این حال، اگر مراقب نباشید، این احساس می تواند باعث شود از رسیدن به پتانسیل حقیقی خود باز بمانید. خبر خوب این است که می توانید برای عوض کردن دید خود قدم هایی بردارید تا بتوانید از دستاورد های خود نهایت لذت را ببرید.

۱- به نقاط قوت خود اقرار کنید

هر کسی ممکن است در برهه هایی از زندگی خود شانس هایی آورده باشد، اما نباید با استناد به این موارد تمام موفقیت ها را ناشی از شانس دانست. اگر استعداد خاصی دارید آن را به رسمیت بشناسید و به آن اقرار کنید. اگر استعدادی نداشتید نمی توانستید به جایگاه فعلی خود دست پیدا کنید.

دستاورد ها و نقاط قوت خود را روی کاغذ بیاورید. مرتب این فهرست را مرور کنید؛ به ویژه مواقعی که احساس می کنید انگیزه ی لازم را ندارید. یادآوری این نقاط قوت می تواند آن احساس درونی و عمیقی که به شما می گوید به اندازه ی کافی خوب نیستید را ذره ذره از بین ببرد.

۲- علایق خود را با دیگران در میان بگذارید

خیلی راحت ممکن است مسیری که تا به اینجا طی کرده اید و موفقیت هایی که کسب کرده اید را فراموش کنید. درس دادن در برابر یک کلاس، راه اندازی یک وبلاگ، و یا راهنمایی یک نیروی حرفه ای دیگر می تواند دستاوردهایتان را مدام به شما یادآور شود. به اشتراک گذاشتن دانش با دیگران نیز می تواند کمک کند علاقه تان نسبت به کاری که انجام می دهید را حفظ کنید و در نتیجه دچار فرسودگی نشوید.

۳- به عدم اعتماد به نفس خود رسیدگی کنید

اگر عدم اعتماد به نفس یا خود کم بینی در وجود شما رخنه کرده است، نسبت به آن بی توجه نباشید و به آن رسیدگی کنید. با انتقادات سرسختانه ای که به خودتان وارد می کنید ملایمت بیشتری داشته باشید. مثل یک دوست مورد اعتماد با خودتان صحبت کنید و از پذیرفتن گفتگوهای درونی منفی گرایانه و غیر واقع بینانه بپرهیزید.

۴- به خودتان فرصت تفریح بدهید

تغییر رفتار ابزاری است برای تغییر دادن احساسی که دارید. بنابراین پرداختن به کارهای مورد علاقه فراموشتان نشود. گهگاه به خودتان فرصت تفریح و سرگرمی نیز بدهید تا کار برایتان بیش از حد جدی نشود. این کار کمک می کند از ثمره ی تلاش هایتان لذت بیشتری ببرید که این نیز به نوبه ی خود باعث می شود متوجه لیاقت های خود باشید.

۵- تعریف و تمجید های دیگران را با گشاده رویی پذیرا شوید

مبتلایان به سندرم ایمپاستر با بی اعتنایی با تعریف های محبت آمیز دیگران روبرو می شوند. آنها برای موفقیت های خود دلایلی واهی می تراشند و دستاوردهای خود را تا جایی که می شود کوچک می کنند. به پذیرا شدن تعریف و تمجید های دیگران با آغوش باز متعهد باشید و با یک تشکر ساده از آنان قدردانی کنید.

آزمون سندرم ایمپاستر:

لطفا نخستین پاسخی را که به ذهنتان می‌رسد، به سؤالآت زیر بدهید. به سؤالات زیر بر حسب شدن و ضعف حس درونی‌تان، امتیاز ۰ تا ۴ بدهید و بعد امتیازها را با هم جمع بزنید.

۱- من اغلب در یک آزمون یا یک کار موفق بوده‌ام، گرچه پیش از پرداختن به‌ آن مـدام از اینکه نتوانم‌ آن‌ را درست انجام دهم بیم داشتم.

۲- من می‌توانم این تصور را در خود ایجاد کنم که از آنچه در واقع هستم، شایسته‌تر می‌باشم.

۳- من تا آنجا که امکان دارد از‌ ارزشیابی‌ دوری می‌کنم و از اینکه مـورد ارزیـابی دیگران قرار گیرم،ب یم دارم.

۴- زمانی که دیگران مرا به دلیل انجام موفقیت‌آمیزی کاری تحسین می‌کنند، از این هراس دارم که مبادا نتوانم انتظارات‌ آنها‌ را در‌ آینده، همچنان برآورده سازم.

۵- من گاهی اوقـات احـساس می‌کنم که سمت و مقام یا موفقیت کنونی خود را‌ به این دلیل به دست آورده‌ام که به طور اتفاقی درست‌ در‌ همان‌ مکان و زمان مدنظر قرار گرفته و افراد مورد نظر را بـه درسـت مـی‌شناخته‌ام.

۶- از این هراس دارم که ‌‌افرادی‌ کـه بـرایم بـا اهمیت هستند،دریابند که من آنچنان که آنها فکر می‌کنند‌، شایسته‌ نیستم‌.

۷- من دوست دارم وقایعی را که در آن‌ نهایت سعی خود را نـکرده‌ام بـیشتر بـه خاطر بسپارم،ت ا مواقعی که نهایت‌ تلاشم را نـموده‌ام.

۸- مـن‌ به‌ ندرت پروژه یا کاری را انجام می‌دهم که مطلوب و مدنظرم باشد و پس از انجام از آن راضی باشم.

۹- گاهی اوقات حس می‌کنم یا بـه ایـن بـاور می‌رسم که موفقیتم در زندگی‌ یا شغل در نتیجه وقوع خطا یـا اشتباهی بوده است.

۱۰- پذیرفتن تحسین‌ها و تمجیدهای دیگران در مورد هوش یا موفقیت‌هایم برایم دشوار است.

۱۱-گاهی اوقات بیم آن را دارم کـه‌ دیـگران‌ دریـابند که من تا چه حد کمبود دانش و توانایی دارم.

۱۲-من گاهی اوقـات از مـوفقیت‌هایم ناامید می‌شوم و فکر می‌کنم که باید موفقیت‌های بیشتری و بهتری حاصل کنم.

۱۳-گاهی اوقات‌ بیم‌ آن را دارم که دیـگران دریـابند کـه من چه حد کمبود دانش توانایی دارم.

۱۴-من اغلب بیم آن را دارم که ممکن اسـت در تـکالیف و تـعهدات جدیدی که‌ بر‌ عهده دارم شکست بخورم،علی‌رغم اینکه در تلاشی که نمودم موفق شده‌ام.

۱۵-زمـانی کـه در کـاری موفق شده‌ام و به دلیل آن مورد قدردانی قرار گرفته‌ام مدام تردید داشتم‌ که‌ آیا‌ مـی‌توانم آن مـوفقیت‌ها را تکرار‌ کنم‌ یا‌ نه.

۱۶-اگر به دلیل کاری که با موفقیت آن را انجام داده،مـورد تـحسین و قـدردانی روانی قرار بگیرم،اهمیت آنچه‌ را‌ که‌ انجام داده‌ام،نادیده می‌شمارم.

۱۷-من اغلب،توانایی‌ خـود‌ را بـا اطرافیانم مقایسه و فکر می‌کنم که آنها نسبت به من باهوش‌تر هستند.

۱۸-من اغـلب در مـورد انـجام‌ موفقیت‌آمیز‌ یک‌ پروژه یا یک آزمون تردید داشته‌ام، علی‌رغم آنکه دیگران اعتماد‌ قابل توجهی نسبت بـه تـوانایی من برای انجام موفقیت‌آمیز آن داشته‌اند.

۱۹-اگر قرار باشد که در مقامی‌ ارتقا‌ یـابم‌ و یـا بـه نحوی مورد قدردانی قرار بگیرم،در مورد گفتن آن‌ به‌ دیگران تردید دارم،تا وقتی که ایـن مـطلب بـه صورت واقعیتی مسلم درآید.

۲۰-اگر در‌ موقیعت‌هایی‌ که‌ مربوط به کسب موفقیتی هـستند،در مـیان دیگران،بهترین و یا حداقل بسیار‌ منحصر‌ به‌ فرد و خاص نباشم،احساس بدی می‌کنم و ناامید می‌شوم.

اگر نمره کلی،۴۰ یا‌ کـمتر شـد،فرد مورد نظر آزمون، ویژگیهای ایـمپاستر اندکی دارد؛ اگر نمره‌ بـین‌ ۴۱ و ۶۰ بـود،این فرد تجارب مـتعادلی از این سندرم را دارد؛نـمره بین ۶۱ تا ۸۰ بود،بدان‌ معناست‌ که او اغلب دارای احساسات ایمپاستر است؛و بالاخره نمره ۸۰ به بالا معنی داشتن احساس قوی از این سندرم است.

 

بیشتر بخوانید
آیاخنده باعث درمان بیماری میشود؟

برای دریافت وقت  باکلینیک روانشناختی رسش با شماره۸۸۹۷۰۴۹۴-۰۲۱تماس بگیرید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *