تفکر انتقادی چیست؟ و چرا مهم است؟
به جرات می توان گفت تفکر انتقادی ضامن پیشرفت زندگی اجتماعی و فردی هر انسانی می باشد. و کسانی که از این مهارت برخوردارند افرادی موفق هستندو البته جامعه ای دارای متفکران انتقادی بیشتری باشد آن جامعه نیز موفق تر و توسعه یافته تر است. در این مقاله بطور مفصل به تبیین مفهوم تفکر انتقادی و اهمیت آن پرداخته و تمرینی نیز بیان می کنیم.
تفکر انتقادی یا تفکر نقادانه (Critical thinking) بر خلاف تصور عموم به معنی انتقاد یا عیب جویی کردن نیست.
تفکر انتقادی، موضوع اکثر بحث ها و اندیشه ها از زمان حیات فیلسوفان یونان قدیم نظیر افلاتون و سقراط بوده است و همچنان به عنوان موضوع بحث در عصر مدرن مطرح میشود.
تفکر انتقادی را می توان در قالب توانایی اندیشیدن مستقل و منعطف نیز تعریف کرد.
تفکر انتقادی در برگیرنده مهارت و توانایی هایی است. در صورتی که بتوانیم این توانایی ها را کسب کنیم و البته از آنها استفاده کنیم، می توان گفت دارای تفکر انتقادی هستیم.
اجزا تفکر انتقادی:
1.تجزیه و تحلیل کردن
جداسازی یا تقطیع کل مطالب به بخشهای کوچکتر برای درک موضوع، عملکرد ها و ارتباطات.
*من مطالب را جزء به جزء می خواندم.
*من همه چیز را دسته بندی میکردم.
2. اجرایی کردن استانداردها
*قضاوت کردن بر اساس قوانین و شاخص های شخصی، حرفه ای و اجتماعی مصوب.
*من هر چیزی را بر مبنای …. قضاوت کردم.
3. تمایز قایل شدن
*تشخیص شباهت ها و تفاوت های بین اشیا یا موقعیت ها و داشتن دقت بالا
برای دسته بندی و رتبه بندی آنها
*من تعداد زیادی …. را دسته بندی کردم.
*من اشیا مختلف را گروه بندی میکنم.
4. جستجوی اطلاعات
*جستجوی مدرک، حقایق یا هر دانشی که از منابع مرتبط حاصل شود و جمع آوری داده های تاریخی، نظری و میدانی از همان منابع.
*من می دانستم که باید از …. مطاله کنم.
*من به جستجو و یافتن داده اصرار داشتم.
5. استدلال منطقی
*نتیجه گیری و جمع بندی بر اساس شواهد به دست آمده.
*من بر اساس اطلاعات بدست آمده از …. نتیجه گیری کردم.
*منطق من در این نتیجه گیری، …. بود.
6. پیش بینی کردن
*پیش بینی اتفاقات و نتایج و عواقب متأثر از آن.
*من وقوع چنین نتیجه ای را برای …. پیش بینی می کردم.
*من برای … آماده می شدم( در انتظار به وقوع پیوستن چنین اتفاقی بودم).
7. تبدیل دانش
*تغییر یا تبدیل جایگاه، ریشه و یا کاربرد مفاهیم در موضوعات مختلف.
*من مبانی را بر اساس …. بهبود بخشیدم.

ویژگی هاي افرادي که تفکر نقادانه دارند عبارتند از :
1- روحیه پرسشگري دارند.
2- خود نقد پذیرند.
3- داوري و قضاوت آنها به دور از تعصب و لجبازي است.
4- هر چیزي را به سادگی و بدون تفکر، نه می پذیرند و نه رد می کنند.
5- از منابع مختلف اطلاعات مناسب و دقیقی درباره موضوعات کسب می کنند.
6- نسبت به مسائل دید وسیع و دقیقی دارند.
7- به جنبه هاي مثبت و منفی مسئله توجه داشته و یک سو نگر نیستند.
8- قدرت تجزیه و تحلیل و استنتاج دارند.
9- با ذهن باز و متفکرانه نسبت به مسائل اظهار نظر می کنند.
10- معمولا قدرت تشخیص درست از نادرست را دارند.
11- گوینده اي متفکر و منطقی و شنونده اي فعال هستند.
12- در حین این که کل موضوع را در نظر می گیرند، به جزئیات نیز توجه می کنند.
13- به این مسئله واقفند که ممکن است حرف یا راه حل دیگران یا خودشان درست نباشد.
14- چون به عاقبت کار می اندیشند، معمولا فریب وعده هاي دیگران را نمی خورند.
15- معمولا به راحتی جذب گروه ها و افراد نمی شوند.
مهم:کتاب هیپنوتیزم بالینی

مهارتهای تفکر انتقادی را چگونه پرورش دهیم؟
اگر این سوال را سرچ کنید، نتایج زیادی به دست خواهید آورد. همهی این توصیهها راههای جورواجوری برای تمرین دادن تفکر روزانه به شما ارائه میکنند، اما انتخاب راه مناسب و سادهتر در میان این همه توصیه و راهکار کار سادهای نیست. برای همین در این مطلب سعی میکنیم راههای ساده و موثری برای رشد مهارت تفکر انتقادی به شما توصیه کنیم.
1. سوالهای اساسی بپرسید
ساده به نظر میرسد، اینطور نیست؟ اما واقعیت این است که «پرسیدن سوالهای اساسی» پیچیدهتر از آن چیزی است که فکر میکنید. خیلیها وقتی تفسیر پیچیدهای از مشکلشان دریافت میکنند دچار سردرگمی میشوند و جوابهای پیچیده و ظریف باعث میشود حتی سوال و مسئلهی اصلی را فراموش کنند. پس با برگشتن به سوالهای اساسی و اصلی، به طرز فکرتان تمرین بدهید. چه چیزی را میخواهید بدانید؟ در حال حاضر چه میدانید؟ با پرسیدن سوالهای ساده و اساسی میتوانید مسئله را از تمام جهات ببینید. بعضی از عالیترین راه حلها برای مسائل به خاطر پیچیدگیشان شگفت انگیز نیستند بلکه در واقع به خاطر سادگی خوشایندی که دارند تعجب برانگیزند. پس همیشه یادتان باشد پیش از اینکه به دنبال راه حلهای پیچیده بگردید، جوابهای ساده را جستجو کنید.
2. فرضیههای اصلی را زیر سوال ببرید
نکتهی دیگری که باید در تقویت مهارت انتقادی به یاد داشته باشید، فرضیههای اساسی است. همهی ما در مورد هر چیزی در پیرامون خون، فرضیههای زیادی صادر میکنیم. در واقع این، شیوهی مغز ما برای پردازش اطلاعات است تا بتوانیم زندگی را پیش ببریم. این فرضیهها زمینهی چارچوب انتقادی را فراهم میکنند و ما بر اساس این فرضیهها تصمیم میگیریم و در مورد هر چیزی قضاوت میکنیم. اما اگر تمام باورهایمان اشتباه باشند چطور؟ یا دست کم کاملا درست و حقیقی نباشند چطور؟ به نظر میرسد آنوقت باید همه چیز را زیرورو کنیم و از نو شروع کنیم.
برای اینکه دچار چنین وضعیتی نشوید باید فرضیهها را زیر سوال ببریم. اگر انیشتین هرگز فرضیهی نیوتن دربارهی قوانین حرکت را زیر سوال نمیبرد، چه اتفاقی میافتاد؟ تمام انسانها با دریافت اشتباهی از حرکتها در دنیا زندگی میکردند و علم راه را اشتباهی طی میکرد. میتوانیم بگوییم طرز فکر انتقادی انیشتین دنیا را نجات داد.
3. غرض و تعصب را کنار بگذارید
بیغرض بودن و داشتن دیدی باز برای تفکر انتقادی لازم است. روشن است که برای یک فرد باریک بین و متعصب، فهم دنیا بسیار سخت و ناخوشایند خواهد بود. پس اگر میخواهید مهارت تفکر انتقادی را در خود رشد دهید یادتان نرود که تعصب را کنار بگذارید. چیزهایی که امروز درست میپندارید ممکن است روزی دیگر نادرست از آب دربیایند، یا چیزهایی که در گذشته مجاز نبودهاند، امروز عادی و مجاز تلقی شوند. اگر ذهنتان محدود باشد از واقعیت دور خواهید افتاد. یک ذهن بسته پُر است از یک سری عقایدها و نگرشهای انعطاف ناپذیر یا بیزاری از بحث و گفتگو. صحبت کردن با یک فرد متعصب چیزی شبیه خوردن به یک دیوار آجریست.
اگر میخواهید اطلاعات را به درستی پردازش کنید، اول از همه باید همهی اطلاعات را دریافت کنید و تنها یک ذهن باز اجازهی چنین کاری را میدهد. اما داشتن ذهن باز به این معنی نیست که باورهایی را که پذیرفتهاید کنار بگذارید و هر نظری را قبول کنید. در واقع گاهی تفکر انتقادی کمکتان میکند روی عقایدتان بایستید و از نگرشهایتان دفاع کنید. چیزی که واقعیت داشته باشد، از زیر سوال بردنها و مورد چرا واقع شدنها جان سالم به در خواهد برد و این فقط طرز فکر است که تغییر میکند.
مهم:مشاوره آنلاین
