گروهدرمانی چیست و چه فایده داره؟
گروهدرمانی یا گروهرواندرمانی (به انگلیسی: Group psychotherapy یا group therapy) شیوهای از رواندرمانی است که در آن یک یا چند درمانگر بیماران را به عنوان یک گروه درمان میکنند.در این روش افراد منتخب در گروههایی دسته بندی میشوند. این گروهها به وسیله یک یا چند درمانگرِ آزموده هدایت میشود. تحت نظارت درمانگر و در نتیجه تعامل، اعضای گروه در روند ایجاد تغییرات شخصیتی به یکدیگر کمک میکنند.موضوع جلسات گروهدرمانی از قبل تعیین شده و شما متناسب با موضوع مد نظر مراجع، جلسه گروهدرمانی انتخاب میشود. تعداد اعضای جلسات گروهدرمانی معمولا بین ۶ تا ۱۰ نفر است. مدت زمان آن نیز به صورت میانگین یک ساعت و نیم است. افراد در این جلسات متعهد میشوند که گفتگوهای درون جلسه را خارج از جلسه افشا نکنند در نتیجه، اعضای گروه در فضایی امن، دغدغهها و چالشهای خود را مطرح میکنند.
تاریخچه گروه درمانی
در گذشته مردم مشکلات روانی را به عنوان بیماری قبول نداشتند بلکه آن را نوعی جن زدگی می دانستند که در اثر بادهای بد و ارواح خبیثه و اجنه به وجود می آیند و فرد مبتلا تا پایان عمر با آن دست به گریبان خواهد بود و راه علاجی وجود ندارد. این بدبینی و باورهای غلط باعث شد مردم تصور کنند این قبیل بیماری ها از کنترل انسان خارج هستند. در آن دوران بیماران روانی را در دارالمجانین ها به غل و زنجیر می کشیدند و جن گیرها و جادوگران به حل این مسائل می پرداختند.
در قرن 17 تا 18 «پینل» غل و رنجیرها را از دست و پای این بیماران باز کرد، اما مدت ها زمان لازم بود تا بالاخره فروید در اوائل قرن بیستم گفت:این افراد بیمار هستند و بیماری آنها معلول علتی است که علت آن جن و اوراح خبیثه و… نیست. فروید علم روانکاوی را معرفی کرد و گفت می توان بسیاری از بیماری های روانی را درمان کرد. او به گونه ای کاشف ناخودآگاه بود و اساس نخستین روان درمان هایی که در قرن بیستم انجام می شد نیز ناخودآگاه بود. فروید معتقد بود افراد بشر به همه انگیزه های درونی کارهای خود آگاه نیستند.
در ابتدا روان درمانی فقط به صورت انفرادی انجام می شد اما از سال 1920 کم کم شیوه های مختلف گروه درمانی به وجود آمد. اولین گروه درمانی توسط یک پزشک آمریکایی به نام دکتر کلَت انجام شد. او که متخصص درمان مسلولین بود برای عده ای از بیماران خود به صورت گروهی کلاس هایی گذاشت و در مورد بیماری و مسائل بیماری آنها صحبت کرد. دکتر کلَت متوجه شد افرادی که در این گروه ها شرکت کرده اند روند سریع تر و بهتری در درمان دارند. از آن پس کم کم روش های مختلف درمان های گروهی مانند روان آموزش، روان نمایش و… متداول شد، اما مشهورترین روش های گروه درمانی مبتنی بر یافته های روانکاوی بود که بعد از جنگ جهانی دوم در انگلیس و آمریکا مرسوم گردید، این گروه ها اولین بار در ارتش انگلیس توسط بیام تشکیل شد. استفاده منظم از گروه ها در روان درمانی پدیده نسبتا تازه ای است.
هر چند التیام یابی گروهی سابقه ای به قدمت تاریخ دارد که نمونه های بارز آن را در تعالیم مذهبی می توان مشاهده کرد. ژوزف پرات (1974) پزشک اهل بوستون را اغلب پدر گروه درمانی می دانند، در آغاز قرن بیستم ژوزف پرات مسأله گردهم آوری بیمارن معلول و آموزش جنبه های پزشکی بیماری آنها بطور دسته جمعی را مطرح ساخت. او صرف نظر از کار تعلیم ، فضایی گروهی بوجود آورد تا بیماران در سایه آن در مقام کمک متقابل به یکدیگر برآیند.
چندین سال بعد ، تعدادی از روانپزشکان آمریکایی نقطه نظرهای پرات را در زمینه درمان روانی بکار بردند. از جمله لازل و مارش که از یک شیوه آموزشی به صورت گروهی برای درمان ناخوشیهای دماغی استفاده می کردند. این شیوه به زودی منسوخ گردید و جای آنرا روان تحلیلی گران پر کردند. فروید شخصا به کار گروه درمانی نپرداخت، اما مقالاتی که در زمینه روان شناسی گروهی و تحلیل خود منتشر کرد، حاکی از اطلاع او از اهمیت پدیده گروهی بود.
آدلر شخصا از برنامه های گروه درمانی در مراکز هدایت کودکان و نیز معتادان به الکل استفاده نمود. جنگ جهانی دوم به گروه درمانی وسعت تازه ای بخشید. گروه درمانی برای توده های عظیم بیماران روانی که به ارتش بریتانیا فرا خوانده شده بودند، نقش مهم درمانی ایفا نمود. بیمارستان نظامی نورت فیلد بخصوص مرکز مهمی برای ابداع شیوه های مختلف گروه درمانی بود. از جمله سایر بانیان گروه درمانی در آمریکا می توان به گروهی از روانشناسان اجتماعی به سرپرستی کورت لوین اشاره نمود.
انواع گروه درمانی
بعد از اینکه متوجه شدیم گروه درمانی چیست، می توانیم انواع آن را بشناسیم. جلسات انواع مختلفی دارند که عمدتا با توجه به هدف آن دسته بندی می شود. انواع گروه درمانی باز و بسته نیز با توجه به امکان حضور اعضای جدید در گروه تعریف می شود. به خاطر داشته باشید شیوه دقیق انجام جلسات به میزان زیادی به اهداف گروه و همچنین سبک درمانی که توسط درمانگر مشخص می شود، بستگی دارد.برخی از آنها به شرح زیر است:
گروه درمانی روانشناسی (مبتنی بر درمان):
اعضای گروه برای یک هدف خاص دور هم جمع می شوند. برای مثال درمان برخی اختلالات و یا بیماری های متداولی که در حوزه روانشناسی وجود دارند. گروه درمانی افسردگی، گروه درمانی چاقی، گروه درمانی کودکان، گروه درمانی سو مصرف موارد و .. از جمله اهداف رایج در مراکز است. نکته مهم در این مدل از انواع گروه درمانی، ایجاد حس همدلی در میان اعضای گروه است.
درمانگری که از روش گروه درمانی برای انجام روان درمانی استفاده می کند، باید سعی کند تا با ایجاد حس همدلی، فضا ی آرامش بخش و امنی را به وجود بیاورد که در آن اعضای گروه بتوانند آزادانه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. در نتیجه این کار، اعضای گروه تجربه ها و احساسات خود را با خیالی آسوده با درمانگر و سایر اعضا به اشتراک میگذارند و روند درمان آن ها با سرعت بیشتری پیش می رود.
گروه درمانی درمان شناختی (تربیتی) :
در حالی که برخی از انواع جلسات گروه درمانی بر روی درمان انواع اختلالات کار می کنند. گروههای دیگر ممکن است تمرکز خود را بر روی بهبود مهارت های اجتماعی و فردی افراد متمرکز کنند. مهارت هایی مانند کنترل خشم، رهایی از اعتماد به نفس پایین، رهایی از احساس خجالت از جمله این مهارت ها است.
در انواع جلسات، درمانگر و گروه قصد دارند تا در کنار هم به افرادی که مشکلات روحی و یا ناراحتی مقطعی خاصی دارند نیز کمک کنند، برای مثال کسانی که به تازگی همسر و یا کودک خود را از دست داده اند و غم و ناراحتی بزرگی را با خود حمل می کنند با بیان احساسات خود میتوانند پیشرفت قابل توجهی در بهبود وضع روحی خود داشته باشند.
گروه درمانی بر مبنای طرحواره ها :
در طرحواره درمانی ، گروه درمانی تاثیر زیادی بر بهبود فاکتورهای درمانی دارد ، در جلسات گروه درمانی شرکت کنندگان در زمینه تمرین رفتار سالم و یادگیری مهارت های مورد نیاز در طرحواره درمانی تجربه ای بی نظیر کسب می کنند . در این نوع گروه ، افراد با تصور طرحواره های دیگران و رنجی که بخاطر این طرحواره ها متحمل می شوند ، نوعی یادگیری نیابتی را نیز تجربه می کنند .
فواید گروه درمانی
۱. با شرکت در جلسات گروه درمانی متوجه خواهید شد که تنها نیستید
در جایی از کتاب «نظریه و عمل در رواندرمانی گروهی» که پیشتر معرفی شد، میخوانیم: «بسیاری از اشخاصی که اقدام به شرکت در جلسات گروه درمانی میکنند، فکر میکنند مشکلاتشان منحصر به خودشان است و تنها آنها هستند که بعضا افکار و خیالات ترسناک یا غیرقابلقبول به ذهنشان خطور میکند و این افکار، باعث دلهره و نگرانیشان میشود». هر کدام از ما، بهنوعی متفاوت از دیگران هستیم و احتمالا، شرایط و وضعیت زندگیمان هم منحصر به خودمان است، اما این مسئله لزوما به این معنا نیست که برای کنار آمدن با مشکلات و گرفتاریهایمان باید تنها باشیم.
بهعنوان مثال، اروین یالوم (نویسندهٔ کتابی که نامش ذکر شد) طی تحقیقی، برای سالیان متمادی از کسانی که در جلسات گروه درمانی شرکت میکردند، درخواست میکرد تا بهصورت ناشناس، مسئله یا راز سربهمهری را که حاضر نمیشدند در این جلسات با دیگران در میان بگذارند، برایش یادداشت کنند. این افراد شامل طیف وسیعی میشدند؛ از دانشجوهای پزشکی و تکنسینهای روانپزشکی گرفته تا کسانی که بهصورت داوطلب، برای شرکتی دولتی کار میکردند. نکتهٔ جالبی که او در نتیجهٔ تحقیقاتش به آن دست یافت، این بود که این رازهای سربهمهر، بسیار شبیه به یکدیگر بودند و در میانشان، سه موضوع پرتکرارتر وجود داشت: بعضی بر این باور بودند که صلاحیت و کفایت لازم را ندارند؛ بعضی دیگر احساس غریبگی داشتند و از اینکه شاید نتوانند دیگران را دوست داشته باشند یا به آنها اهمیت و توجه نشان بدهند، احساس نگرانی میکردند؛ دستهٔ سوم هم کسانی بودند که مسئلهای جنسی را از دیگران مخفی میکردند.
نکتهای که وجود دارد این است که با شرکت در جلسات گروه درمانی، میتوان از گوشهٔ انزوا بیرون آمد و کسانی که در این جلسات شرکت میکنند، احساس بودن در کنار دیگران را تجربه میکنند و از حمایت و پشتیبانیشان بهرهمند خواهند شد. در واقع، دردورنج برایشان دیگر پدیدهای منحصربهفرد نخواهد بود و خواهند دید که دیگران هم از مشکلاتی شبیه به آنها رنج میبرند.
۲. گروه درمانی باعث میشود تا اشخاص حاضر در جلسات آن با سهولت بیشتری از یکدیگر حمایت کنند
یکی از تصورهای اشتباهِ رایج دربارهٔ گروه درمانی این است که بعضا افراد فکر میکنند روال جلسات به این صورت است که اشخاص حاضر در این جلسات، بهنوبت سؤالها و مشکلاتشان را مطرح میکنند و رواندرمانگر، به آنها جواب میدهد و پیشنهادهایی برای بهتر شدن شرایطشان ارائه میکند. این طرز تفکر درست نیست و واقعیت این است که ارتباط برقرارشده میان اشخاص حاضر در جلسات، بازخوردهایی که به یکدیگر میدهند و حمایتی که از هم میکنند، بر بهبود وضعیتشان تأثیرگذار است و این وظیفه، صرفا به عهدهٔ رواندرمانگر نیست.
این مثال به درک بهتر موضوع کمک میکند. کسی را در نظر بگیرید که احساس تنهایی و انزوا میکند و مهارت برقراری ارتباط با دیگران و پیدا کردن دوست را ندارد. در چنین موقعیتی، تکتک اشخاص حاضر در گروه، از او حمایت خواهند کرد و در تمام طول جلسه، او را در بحثشان مشارکت خواهند داد. در این صورت، آن شخص بهمرور زمان قادر خواهد بود تا از لاک تنهاییش بیرون بیاید. دیگر اشخاص حاضر در گروه، حتی میتوانند با صحبت کردن دربارهٔ تجربهشان از غلبه بر تنهایی، کمک بیشتری به او کنند و بهنوعی، الهامبخش او باشند.
۳. گروه درمانی به شما در پیدا کردن صدایتان کمک خواهد کرد
تعریفی که برای «صدا» ارائه شده است، این است: «کسب آگاهی از احساسات و نیازها و بیان کردن آنها». یکی از مسائلی که معمولا در جلسات گروه درمانی مورد توجه رواندرمانگرها قرار میگیرد، تشویق اشخاص حاضر در گروه برای توجه کردن به احساساتشان در طول مدتزمان جلسه و صحبت دربارهٔ آن است. بسیاری از افراد، زمانی که با دیگران ارتباط برقرار میکنند و با آنها صحبت میکنند، از احساسات خودشان غافل میشوند. در واقع بههنگام صحبت کردن با دیگران، توجه به احساسات شخصی کمی دشوار و چالشبرانگیز میشود و به کمی مهارت احتیاج دارد. به همین خاطر است که در جلسات گروه درمانی بعضا بر این مسئله تمرکز بیشتری نشان داده میشود.
۴. با استفاده از گروه درمانی، روشهای سالمتری برای برقراری ارتباط با دیگران (و خودتان) خواهید آموخت
بسیاری از افراد نمیتوانند به علت این موضوع پی ببرند که چرا رابطهشان با دیگران دچار مشکل میشود. یکی از مزیتهای قرار گرفتن در محیط ایمن جلسات گروه درمانی این است که اشخاص حاضر در جلسات، میتوانند بازخوردهای صادقانهای از دیگران، دربارهٔ خودشان دریافت کنند؛ دیگرانی که کموبیش به آنها و شرایطشان اهمیت میدهند. این بازخوردها به کشف علت مشکل کمک خواهد کرد.
کسانی را که در رابطهشان با دیگران دچار مشکل هستند، میتوان با چنین جملاتی که بعضا عنوان میکنند، شناسایی کرد: «من قلبا دوست دارم به تو نزدیکتر شوم، اما به نظرم میآید که تو همیشه سعی میکنی فاصلهات را با من حفظ کنی»؛ «این که همیشه سکوت میانمان باید از طرف من شکسته بشود آزارم میدهد»؛ «وقتی دربارهٔ چیزی صحبت میکنی، صبر و حوصلهام را از دست میدهم، چون خیلی دستدست میکنی تا اصلِ حرفت را بزنی».
شرکت در جلسات گروه درمانی، این موقعیت را برای اشخاص حاضر در آن فراهم میکند تا چگونگی برقراری ارتباطشان با دیگران در لحظه، زیر نظر قرار بگیرد و اگر مشکلی از این بابت دارند، بهمرور زمان آن را شناسایی و در جهت برطرف کردنش اقدام کنند.
بهعلاوهٔ این مسئله، مزیت دیگری که شرکت در جلسات گروه درمانی دارد این است که اشخاص حاضر در آن، تشویق میشوند تا روشهای جدیدی را برای برقراری ارتباط با دیگران امتحان کنند. بهعنوان مثال یکی از روشها این است که بهجای پرسیدن مستقیم سؤال، به طرف مقابل توضیح بدهید چرا قصد پرسیدن چنین چیزی را دارید. یا بهجای نصیحت کردن، از دغدغهای صحبت کنید که باعث شد طرف مقابل را نصیحت کنید.
امتحان کردن روشهای جدید باعث میشود تا بهمرور زمان از انتخابهای متعددی که برای چگونگی برقراری ارتباط با دیگران پیش رو دارید، آگاه شوید و احیانا اگر درگیر الگوی برقراری ارتباطی شدهاید که برایتان سودمند نیست، آن را رها کنید.
رواندرمانگرانی بودهاند که مراجعانشان در جلسات گروه درمانی از این حیث پیشرفت چشمگیری داشتهاند. در ادامه، برایتان دو مورد را بهعنوان مثال ذکر خواهیم کرد. مثال اول مربوط به شخصی است که عادت داشت مرتبا عذرخواهی کند (در طول جلسه) و به نظر میرسید این مسئله که دیگران او را خواهند پذیرفت یا خیر، موجب نگرانی و هراس او شده بود. او دربارهٔ علت این رفتارش توضیح داد که در زندگی شخصی، افراد زیادی دست رد به سینهاش زدند و به همین خاطر، دوست ندارد این تجربهٔ ناخوشایند برایش دوباره تکرار بشود.
دیگر اعضای گروه اما، با او همدلی کردند و باعث شدند تا احساس پذیرفتهشدن داشته باشد. بهمرور دیگر از عذرخواهی کردن دست کشید و احساس کرد که جلسات گروه درمانی برایش مأمن خوبی است و میتواند با آرامش خاطر بیشتری صحبت کند و خود واقعیاش را بیشتر نشان بدهد. در نهایت هم مشخص شد که بیان شیوا و خوبی داشت و تنها چیزی که او را از صحبت کردن بازمیداشت، همان احساس ترس و دلهره از پذیرفته نشدن بود.
مثال دیگر مربوط به شخصی است که بسیار برونگرا بود و با غریبهها، رفتاری بسیار دوستانه داشت. اما بهمرور زمان دیگر اعضای گروه به این نکته پی بردند که دوستانه بودن او کمی تصنعی است و تحتتأثیر این احساس، کمی از او فاصله گرفتند. این مسئله باعث شد تا او برای اولین بار به این نکته پی ببرد که رفتارش میتواند باعث فاصله گرفتن دیگران از او شود و باید آگاهی بیشتری را چاشنی رفتار خودمانیاش کند. او در طول جلسات بعدی و بهمرور زمان توانست رفتارش را تعدیل کند و به دیگران هم فرصت بروز احساساتشان را بدهد. تواناییاش در تغییر رفتار، او را به یکی از اعضای اصلی گروه تبدیل کرد.
۵. گروه درمانی برای شما به منزلهٔ توری ایمنی خواهد بود
مزیت دیگر شرکت در جلسات گروه درمانی این است که اعضای آن میتوانند پس از شناسایی مشکلات و مسائلی که آنها را از داشتن شرایط بهتر محروم میکند، دربارهٔ آن صحبت کنند و در قالب گروه و با کمک دیگر اعضا، مهارتهایی برای برطرف کردن این مشکلات بیاموزند. بهمرور زمان اعتماد به نفس بیشتری برای استفاده از این مهارتها پیدا خواهند کرد و در بیرون از محیط جلسات گروه هم آنها را به کار خواهند گرفت.
بهعلاوه، میتوانند با برقراری ارتباط نزدیکتر با بعضی از اعضای گروه، از آنها بخواهند تا بین جلسات از آنها حمایت کنند؛ به این صورت با آسودگی خاطر بیشتری مخاطرات ناشی از قدمهای جدیدشان را خواهند پذیرفت. در واقع، آگاهی از این که کسانی هستند که میتوانید دربارهٔ نتیجهٔ فعالیتهایتان با آنها صحبت کنید و آنها برای شما گوش شنوایی خواهند داشت و به شما اهمیت خواهند داد، باعث میشود تا با شجاعت بیشتری قدم بردارید. به عبارت دیگر، وقتی بدانید کسانی هستند که در صورت سقوط، شما را خواهند گرفت، شجاعت بیشتری برای پریدن خواهید داشت. این افراد اعضای گروه درمانی هستند که نقش توری ایمنی را بازی میکنند و به همین خاطر در سرتیتر این بخش، از این اصطلاح استفاده شد.