در جواب سوال هیپنوتیزم چیست و چه کاربردی دارد؟هیپنوتیزم یکی از شاخه های علم روانشناسی است. امروزه کمتر کسی وجود دارد هیپنتویزم را نشناسد ولی همیشه سوالاتی راجب هیپنوتیزم در ذهن ها وجود دارد که برای خیلی از افراد بی جواب مانده است.
نزدیک به 200 سال است که مردم در زمینه هیپنوتیزم (Hypnosis) با یکدیگر بحث میکنند؛ اما معنای آن را به طور کامل نمی دانند. هیپنتوتیزم شاخه ای از علم روانشناسی است؛ ولی جالب است که علم هنوز نمی تواند به طور کامل درباره نحوه کار کردن هیپنوتیزم توضیح دهد.زیرا هیپنوتیزم یک شهر کوچک از دنیای ذهن انسان است. کار بسیار سخت و دشواری است که انسان ها بتوانند به طور کامل درک کنند که ذهنشان واقعا چطور کار میکند. اما علم روانشناسی ویژگی های و نحوه کار کردن برخی از مدل های هیپنوتیزم را تشخیص داده است.
همانطور که گفته شد هیپنوتیزم یک خواب نیست، فرد در حالت هیپنوتیزم کاملا هوشیار است. دانشمندان پی برده اند که کارکرد ذهن در حالت خواب و حالت هیپنوتیزم تفاوت های عظیمی دارد. شما در این حالت کاملا آگاه هستید و به طور جدی بر روی موضوع مورد نظر تمرکز میکنید و ذهنتان موضوع های همانند آن را برای شما تفکیک میکند. باور های اشتباه از هیپنوتیزم باعث شده مردم تصور کنند هر فردی که هیپنوتیزم می شود به تسلط فرد هیپنوتیزم کننده در می آید. اما این باور کاملا اشتباه است زیرا در این حالت شما یا هر فردی که شما را هیپنوتیزم میکند به گفت و گو با ضمیر ناخودآگاه شما می پردازد. به طور کلی هیپنوتیزم تلفیقی ازتلقین، آرامش، افزایش خیال پردازی است.
در مطلب جدیدی که در مجلهی مقالات علوم اعصاب و رفتار زیستی منتشر شده، هیپنوتیزم را نوعی کنترل ضمیر خودآگاه تعریف کردهاند. در این فرایند «تصاویر ذهنی از فیزیولوژی، آگاهی و رفتار فرد پیشی میگیرد.»
هیپنوتیزم بر پایهی دو عنصر اصلی است: قیاس و تلقین. در هیپنوتیزم، «قیاس» اولین پیشنهادی است که در طول پروسه به سوژه داده میشود؛ هرچند جزئیات تشکیلدهندهی آن همچنان مورد بحث و بررسی است.تلقینهای هیپنوتیزمی معمولا بهعنوان مفاهیم کلی بیان میشوند که در ظاهر موجب پاسخهای غیرمستقیم از شرکتکننده میشوند. برخی شرکتکنندگان تصور میکنند که هیچ کنترلی بر روی این موقعیت ندارند.
برخی مردم قابلیت تلقینپذیری بیشتری نسبت به دیگران دارند. طبق نتایج محققان، کسانی که در هیپنوتیزم از این قابلیت برخوردار هستند، احتمالا حالت فکری آزادتری دارند.حالت تلقینپذیری در هیپنوتیزم یعنی بتوانیم: تغییراتِ تلقینشده در زمینهی فیزیولوژی، ادراکات، احساسات، افکار یا رفتار را تجربه کنیم.روشهای تصویربرداری عصبی نشان میدهد که افرادی که از قابلیت تلقینپذیری بالایی برخوردار هستند، در قشر جلوی مخ و سینگولیت کورتکسشان سطح فعالیت بالاتری در مراحل مختلف هیپنوتیزم دارند.
این قسمتهای مغز شامل طیف عملکردهای پیچیدهای مثل حافظه و ادراک، پردازش احساسات و یادگیری وظایف میشود. با وجود این، مکانیزم خاص مغز (که در هیپنوتیزم در جریان قرار میگیرد) همچنان نامشخص است.
تاریخچه هیپنوتیزم
به طور کامل نمی توان گفت هیپنوتیزم چه زمانی و توسط چه کسی یا کسانی کشف شده است. برخی آن را به هندوها برخی به جیمز برید و برخی به فرانتس آنتوان مسمر و… نسبت می دهند. بحث هیپنوتیزم در طول تاریخ برای مردم بسیار داغ و سرگرم کننده بوده است. همین امر موجب شده خرافات، باور ها و دروغ های زیادی در ارتباط با آن شکل بگیرد.
هیپنوتیزم میتواند بیماری های زیادی اعم از بیماری های روانی و جسمی را درمان کند. اما این روش در طول تاریخ مخالفان زیادی داشته است. در تاریخ زمان هایی بوده است که استفاده از هیپنوتیزم برای درمان یک نوع جرم محسوب می شده است و پزشک استفاده کننده از این روش را به زندان می انداختند. امروزه نیز افراد زیادی هستند که به این روش درمانی اعتقادی ندارند. حتی برخی از افراد، پزشکانی که با هیپنوتیزم بیماران خود را درمان میکنند؛ پزشک و یا دکتر نمی خوانند.
تاریخچه واژه هیپنوتیزم
واژه هیپنوتیزم ریشه یونانی دارد این واژه بر گرفته شده از واژه هیپنوس (به یونانی: Ύπνος) است. واژه هیپنوس در یونان باستان به معنای خواب است و همین باعث شده برخی هیپنوتیزم را با خواب و یا خوبیدن اشتباه بگیرند. البته امروزه یونانی ها از واژه Ξυπνήστε به جای واژه هیپنوس استفاده می کنند. در لغت نامه های فارسی هیپنوتیزم را به خواب مصنوعی معنا کرده اند. در طول تاریخ واژه هیپنوس به واژه هیپنوتیزم تغییر پیدا کرده است. اتین فلیکس پزشک اسکاتلندی در سال ۱۸۲۰ برای اولین بار از واژه هیپنوس استفاده کرد که این واژه و روش در طول زمان به کشورهای دیگر نیز انتقال پیدا کرد که ایران نیز یکی از آنها بود. بهتر است که هیپنوتیزم را به ارتباط با ضمیرناخودآگاه معنی کرد.
هیپنوتیزمروش درمان نیست!!
خیلیها این سؤال برایشان بهوجود میآید که آیا هیپنوتیزم میتواند به تنهایی یک روش درمانی باشد یا خیر؟ جواب این سؤال بستگی به این دارد که تعریف شما از درمان چه باشد. اگر تعریف ما از درمان این باشد که یکسری علائم به طور موقت از بین بروند مثل اینکه فرد دچار پرخوری عصبی یا یکسری اضطراب باشد، بله هیپنوتیزم میتواند در این موارد کمککننده باشد.
اما اگر درمان را به این شکل تعریف کنیم که یک تغییر ساختاری و بنیادی در فرد به وجود بیاید که این علائم برگشت نداشته و دائمی باشند، در این مورد باید گفت، هیپنوتیزم نمیتواند کاری کند و نیاز به رواندرمانی وجود دارد. اما در حیطه پزشکی کمک زیادی میتوان از هیپنوتیزم گرفت، مثل کاهش درد در دندانپزشکی یا حتی کاهش درد هنگام زایمان یا تسکین درد بعد از عملهای جراحی.
بسیاری از مطالعات، هیپنوتیزم را بهطور خاص به فرایندهای ادراکی مرتبط میدانند و آن را بهعنوان «پدیدهای که شامل تمرکزدقیقِ پذیرنده میشود» شرح میدهند. برخی نشانهها دلالت بر نقش هیپنوتیزم در کنترل انتخابی تمرکز دارند.
رابطهی میان هیپنوتیزم و وضعیت حواسجمعی بر پایهی نتیجه تجربههای گذشته تقویت میشود. در این تجربهها، تلقین هیپنوتیزمی برای تغییر درک و آگاهی دربارهی مسائل مختلف بهکار گرفته میشده است.
برای مثال، از عمل تلقین برای تحریک ادراکپریشی (در این حالت فرد میتواند اشیا و اشکال را حس کند اما قادر به تشخیص هوشیارانهی آنها نیست) استفاده شده است. در آزمایشهای دیگر، نقش تلقین برای دستکاری فرایند بصری (نوعی توانایی مغز در تشخیص اشیا در فضا و بازشناسی حالتهای آن) تعریف میشود.
بیشتر این تأثیرات، هیپنوتیزم را به نمایشی جذاب تبدیل میکرده که وقتی بهعنوان یک حقهی جادویی استفاده میشده، موجب ترس و خنده میشده است. هرچند، عمل هیپنوتیزم گاه و بیگاه توجهات مختلفی را به خود جلب کرده، اما شاهکارهای «هیپنوتیزمکنندههای» آماتور باعث شکلگیری نتایج غمانگیزی شده است.
یکی از کسانی که در آخرین هیپنوتیزم خود، تجربهای مشکوک و نامعلوم داشته است، این اتفاق ناگوار و حس اضطراب پس از آن را اینگونه شرح داده است:
«من در حالت خلسه بودم. به من گفته شده بود که قادر به پیدا کردن اتاقم در هتل نیستم، چون تمام شماره اتاقها به عددهای چینی تغییر کرده است. من حدود ۲۰ دقیقه گم شده بودم و فقط در اطراف قدم میزدم و میتوانستم خطوط عجیب زبان چینی و همه محیط را ببینم.»
در هیپنوتیزم قابلیت نهفتهای برای ایجاد تغییر در ادراک وجود دارد. این چیزی است که بهعنوان رویکرد درمانی مکمل، جایگاه تازهای پیدا کرده است.درحال حاضر، در اروپا و آمریکا، هیپنوتیزمدرمانی برای کمک به بسیاری از موقعیتهای پزشکی و درمانی استفاده میشود. همچنین این روش درمانی، به افراد برای رهایی از عادت های منفی که تأثیر جدی بر سلامتشان داشته کمک میکند.
هیپنوتیزمدرمانی در موارد ذکرشده در پایین به کمک افراد آمده است:
۱. سندروم روده تحریکپذیر (IBS)
مطالعات نشان میدهد که هیپنوتیزم میتواند برای مدتی کوتاه، در تسکین نشانههای سندروم روده تحریک پذیر مؤثر باشد. تأثیرات طولانیمدت این روش هنوز بهطور قطعی آزمایش نشده است.
۲. بیخوابی و اختلالات خواب
هیپنوتیزم میتواند به کنترل بی خوابی، کنترل کابوس دیدن شبانه و عوامل ترس از خواب (که معمولا بر کودکان بین ۷ تا ۱۲ سال تأثیر میگذارد) کمک کند. همچنین اختلالات خواب غیرمعمولیتر، مثل راه رفتن در خواب نیز با این روش درمان میشود.تمدد اعصاب و کنترل تنفس نیز با کمک هیپنوتیزم امکانپذیر است.
۳. میگرن
برخی مطالعات نشان میدهد که هیپنوتیزم میتواند در درمان میگرن ها و سردردهای عصبی مؤثر باشد. به دلیل اثرات جانبی پایین در روش هیپنوتیزم، این روش درمان جایگزین مطلوبی به حساب بیاید.
۴. کنترل دردهای بالینی
هیپنوتیزم میتواند بر عوارض برخی جراحیها اثر تسکینبخش داشته باشد. مطالعات دربارهی اثربخشی هیپنوتیزم حاکی از آن است که احتمالا استفاده از این روش میتواند به زنان در کنترل درد زایمان کمک کند. هرچند مشاهدات متغیری در این زمینه وجود دارد.
۵. ترک سیگار
تحقیقات دقیق «مرکز ملی پزشکی مکمل و جایگزین (NCCAM)» بر این ادعاست که هیپنوتیزمدرمانی، بهخصوص وقتی با روشهای درمانی دیگر ادغام شده باشد، میتواند به کسانی که قصد ترک سیگار را دارند، کمک زیادی کند. در این مورد نیز نتایج گوناگونی بهدست آمده است.
به علت اینکه بسیاری از مردم ما تفکر نادرستی درباره ماهیت هیپنوتیزم دارند، به اشتباه این باور را دارند که انجام هیپنوتیزم روی آنها تاثیر بسیار وحشتناکی گذاشته یا خواهد گذاشت، در صورتی که هیپنوتیزم به این اندازه اثر گذار نیست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا کارایی هیپنوتیزم بسیار ساده است اما به دلیل ابهامی که در این روند وجود داشت، خیلیها که دانش علمی در این مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آمیزی مطرح کردند.
وقتی فرد در حالت خواب هیپنوتیزمی است، اتفاق خاصی در او رخ نمیدهد، فقط فرد در حالتی است که تلقینپذیری بالایی دارد، در این وضعیت بستگی دارد که به فرد چه القائاتی شود که حالش بهتر شود یا بدتر. اینکه بعضیها بعد از خارج شدن از حالت هیپنوتیزم احساس میکنند بدتر شدهاند، میتواند به این دلیل باشد که انتظارات خارقالعادهای از هیپنوتیزم دارند و وقتی میبینند که حالتشان مطابق با خواستههایشان نبوده احساس بدی میکنند.
باید به اینکه هیپنوتیزم روی شما قابل انجام است باور داشته باشید.
باید توانایی آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشید.
گفته شده درصد کمی از افراد را نمیتوان هیپنوتیزم کرد و عدهای را نیز به راحتی میتوان هیپنوتیزم کرد، ولی اکثریت مردم در طیف وسط قرار دارند و این سطح تلقینپذیری افراد است که شدت و ضعف این موضوع را مشخص میکند. به طور کلی افرادی که خیلی خیالباف هستند از سطح تلقین پذیری بالایی برخوردارند.
در یک حالت آرامش عادی که در اثر ریلکسیشن نیز به وجود میآید و فرد کاملا روی خاطرات گذشته اش متمرکز میشود، ممکن است خیلی چیزها به یاد بیایند. در حالت هیپنوتیزم هم همین است، فرد کاملا توسط هیپنوتیزور روی گذشتهاش متمرکز میشود و در نتیجه یکسری از خاطراتی که ممکن است تا آن زمان فراموش کرده را به دلیل تمرکز بیش از اندازه روی آنها به خاطر بیاورد.
البته قبلا بر این باور بودند که فرد در حالت هیپنوتیزم به ناخودآگاه خود میرود ولی در واقعیت اینطور نیست، فرد هوشیار است ولی یک هوشیاری متمرکز شده که تحت تسلط هیپنوتیزور است. پس بازگشت به دوران کودکی به آن شكل که بسیاری فکر میکنند که فرد واقعا به دوران کودکی خود برمیگردد، نیست بلکه به خاطر تلقینات هیپنوتیزور، فرد قسمتی از کودکی خود را به یاد میآورد که کاملا طبیعی است که ما دوران کودکیمان را به یاد آوریم. حتی با القائاتی هیپنوتیزور که مثلا میگوید «تو الان یك کودکی»، فرد با حالت و تن صدای بچگانه سخن میگوید. اما اینکه بعد از پایان یافتن هیپنوتیزم فرد همچنان در دوران کودکی خود سیر کند و مانند یک کودک رفتار کند، امکانپذیر نیست.
ما در یک شرایط خاصی هم که روی کودکیمان متمرکز شویم، ممکن است که خاطراتی را به یاد آوریم و حتی حس کودکانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادی یا غم و اندوه شویم. این به علت سطح تمرکز فوقالعاده بالاست که ما چیزهایی را که به صورت معمول به یاد نمیآوریم در آن حالت به یادمان میآید. حتی در فرایند روان درمانی هم وقتی روی گذشته فرد متمرکز میشویم ناگهان چیزهایی را به خاطر میآورد که تا آن لحظه به یاد نمیآورد. این به دلیل میزان توجهی است که فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به کار میگیرد.
بخشی از تعریف رواندرمانی یعنی به یادآوردن مطالب سرکوب شده که فرد آن مطالب را از حالت ناهوشیار و نیمه هوشیار خود بیرون بیاورد و طی فرایند روانکاوی بسیاری از آن خاطرات بیرون بیایند و احساسات همراه آن خاطرات و هیجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و این خاطرات سرکوب شده با بخش هوشیار فرد ادغام شود.
در رواندرمانی فرد در حالت هوشیاری به سر میبرد و توسط تداعی آزاد و تعبیر و تفسیر رؤیا مطالب سرکوبشده به یاد خودآگاه فرد میآیند، اما در حالت هیپنوتیزم وقتی آن مطالب سرکوب شده بهیاد میآیند، طبیعتا با بخش کاملا هوشیار مغز فرد نمیتواند ادغام شود، زیرا فرد تا حدودی در حالت خواب است و فقط با یکبار به یاد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نمیگیرد. یعنی بینش پیدا کردن به مطالب سرکوب شده لزوما درمان نیست. فرد ممکن است بینش پیدا کند، ولی هیچ تغییر شخصیتی در او اتفاق نیفتد.
اگر این بینشی که فرد پیدا میکند با همکاری یک متخصص مجرب نباشد، مثل باز کردن یک زخم است بدون رسیدگی و مراقبت از آن، زیرا یکسری مطالب هستند که اساسا فرد گنجایش پذیرش و یادآوری آنها را ندارد و به همین دلیل است که فراموش شدهاند و باز کردن و رها کردن آنها میتواند عواقب بدی داشته باشد. افراد باید بارها این خاطرات را به یاد آورند و احساسهای مختلف، اعم از خشم یا سوگواری یا حس انتقام و… همراه آن خاطرات را بیرون ریخته و تخلیه کنند و کمکم زیر نظر یک متخصص مجرب، این احساسها با هوشیاری آمیخته شوند و تغییرات شخصیتی و ساختاری به وجود آید. اما یکسری از عادتهای غلط را میتوان از طریق هیپنوتیزم با القا کردن تلقینات انزجارکننده برای مدتی از بین برد، ولی چون تغییر الگوهای رفتاری و تصحیح آنها صورت نگرفته ممکن است که مجددا بازگردند.
بعضی پژوهشگران به ارتباطهای گسترده و نزدیک میان هیپنوتیزم و روشهای مدیتیشن اشاره کردهاند، زیرا هر دو نقش مهمی در کنترل ذهن و جسم دارند.
از سوی دیگر، عدهی دیگری از محققان ادعا میکنند که هیپنوتیزم و مدیتیشن فرایندهایی کاملا مجزا و غیرمشابه دارند، زیرا هرکدام بر مکانیزم متفاوتی استوار هستند. بحث آنها این است که اساسا در فرایند هیپنوتیزم، از طریق «حقهزدن» به مغز، ادراک و برداشتهای شخص تغییر میکند. این در حالی است که مدیتیشن بهمعنای فریبکاری ذهن نیست و صرفا آگاهی فرد را تقویت میکند.
تمرین هیپنوتیزم تقریبا بیش از ۲۰۰ سال رواج داشته است، اما با وجود این، هنوز بسیاری از مکانیزمهای آن بهصورت ناشناخته باقی مانده است. هرچند که «مغز» کلید اصلی در انجام این روش محسوب میشود، اما تأثیرات آن تا حدودی به تعاریف ماوراءالطبیعی نیز نزدیک است. تا زمانیکه این ابزار جذاب بهنام «هیپنوتیزم» را بهطور کامل نشناختهایم، راههای کشفنشدهی بسیاری پیش روی ما وجود دارد.
هدف هیپنوتیزم بهبودی تندرستی شما در بلند مدت است اما لازم است افراد هیپنوتیزم شوند سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارند تامشکلی برایشان پیش نیاید. در صورت داشتن تفکرات توهم آمیز و یا استفاده از الکل و مواد مخدر امکان خطر وجوددارد.
هنگام خروج شما از خلسه ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما این حالتدوام زیادی نمی آورد و برطرف می شود . احساس اضطراب پس از هیپنوتیزم نیز به علت اثر بخشی درمان است .
آیا میتوان تا مدت نامحدود تحت تاثیر هیپنوتیزم باقی ماند؟
شاید شما فکر کنید اگر هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد چه می شود ؟نگران نباشید، همانطور که در این بخش گفته شده است شما خودتان به تنهایی می توانید از حالت خلسه خارج شوید و یا چند دقیقه به خواب می روید و سپس بیدار خواهید شد و یا وقتی متوجه سخن گفتن کسی نمی شوید با یک احساس طراوت بیدار می شوید.
آیا میتوان در هر زمان از آن حالت خارج شد؟
هیپنوتیزم با میل داوطلبانه و حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه همواره تحت کنترل است و در صورتی که احساس ناراحتی کنید از آن حالت خارج می شوید.
آیا در هیپنوتیزم حالت خلسه را بعدا به خاطر می آورید؟
باشد به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم در جلسات هیپنوتیزم عمیقتر، کمتر خواهد بود. اکثر افراد زمانی از این حالت خلسه را به یاد می آورند .