هوش معنوی چیست؟
هوش معنوی برخلاف هوش عقلانی که کامپیوترها هم از آن بهرهمندند و نیز هوش عاطفی که در برخی از پستانداران رده بالا دیده میشود، خاص انسان است. زوهار و مارشال هوش معنوی را یک بعد جدید از هوش انسانی معرفی کردند و به نظر آنها هوشی است که برای حل مسائل مفهومی و ارزشی استفاده میشود. هوش معنوی زمینه تمام آن چیزهایی است که ما به آنها اعتقاد و باور داریم. سوالهای جدی در مورد اینکه هدف اصلی زندگی چیست، از نمودهای هوش معنوی است.
این هوش برای کارکرد اثربخش هوش عقلانی و هوش عاطفی ضرورت دارد. در واقع هوش عقلانی دروازه ورود فرد برای کسب موفقیت در رشته تحصیلی مورد علاقهاش است، اما آنچه او را در زمره بهترینها در شغل و حرفه او قرار میدهد، هوش عاطفی است.
بهرهمندی از حداقل هوش عاطفی آغاز راه سفر به سوی معنویت، خودآگاهی و هوش معنوی است که خود موجب تقویت هوش عاطفی میشود. از طرف دیگر هوش عاطفی نیز میتواند در رشد و ارتقای هوش معنوی مؤثر باشد. دو هوش عاطفی و هوش معنوی تأثیری مستقیم و مثبت بر یکدیگر دارند. رشد و توسعه هر یک باعث پرورش و توسعه دیگری میشود.
سیندی ویگلورث معتقد است که هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی، صرف نظر از پیشامدها و رویدادهاست. افراد با هوش معنوی در حین قضاوت، توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند.
هوش معنوی ما را قادر می سازد همه چیز را آنطور که هستند ببینیم. این هوش همان هوشی است که رهبران مشهور و محبوب جهان را هدایت کرده است. رهبران معنوی با داشتن این هوش میتوانند بزرگترین فشارها را تحمل کنند.
منشا اصلی عبارت هوش معنوی
معنای عبارت هوش معنوی عمدتاً در کتاب “دانا زوهار- یان مارشال” با عنوان “ارتباط با هوش معنوی خود” تشریح شده است: آنها هوش معنوی را “اساسیترین هوش و آگاهی انسان” توصیف می کنند. این موضوعی است که ما برای توسعه گنجایش فکری در درک معانی، بینش و ارزشها از آن استفاده می کنیم و امکان رویاپردازی و کوشش برای رسیدن به آنها را برای ما فراهم میکند. این موضوعات، چیزهایی هستند که ما به آنها اعتقاد داریم و اقداماتی را که انجام می دهیم بر اساس نقش ها، باورها و ارزشهایمان است. هوش معنوی به بررسی چگونگی دستیابی به هوش معنوی درونی و امکان دستیابی به زندگی بهتر و رضایت بخش می پردازد.
سه بعد اصلی هوش معنوی
۱)مسئولیت پذیری
گاهی ممکن است از خودتان سوال کنید که اهدافتان در زندگی چیست و در قبال چه کسانی مسئول هستید. فکر کردن به این موضوعات موجب می شود که ما به این حقیقت دست یابیم که باید از بینشی در راستای چگونگی گذراندن زندگی خود برخوردار باشیم. هرچه باشد، ما برای همیشه در اینجا نخواهیم بود و باید به نوعی سهم و دین خود را در خصوص نسل آینده ادا کنیم.
۲)تواضع و فروتنی
زمانی به این موضوع فکر کنید که ما تنها ذرهای در این جهان و تنها یکی از ۷میلیارد نفر بر روی زمین؛ فقط یکی از ۱۰۸ میلیارد نفر که تا کنون بر روی زمین زندگی کردهاند، هستیم. پس چه چیزی باعث می شود که ما تصور کنیم وجودمان مهمتر از دیگران است؟
فهم این برابری و تواضع ناشی از آن، یکی از ابعاد هوش معنوی را توسعه می دهد.
۳)شادکامی
با پیشرفت جهان امکان رفاه و آسایش فراهم شده است. اما واقعا می توانیم بگوییم که ما در حال حاضر شادتر از گذشته هستیم؟ به راستی چه چیزهایی ما را خوشحال میکند؟ همه ما به دنبال شاد بودن هستیم، اما چگونه؟
پاسخ به این سؤال نه تنها شاخص بلکه توسعه دهنده مفهوم هوش معنوی است.
تاثیر هوش معنوی (SQ)در کسب و کار
نسل های انسانی به علت ابداعات غیر قابل شمارش روز افزون در حال پیشرفت می باشندکه با هر ابداع سطح راحتی افزایش می یابد اما آیا واقعاً انسان ها خوشحالتر از گذشته هستند؟اگرچه وابستگی به مادیات در حال افزایش است و همچنین میزان راحتی در زندگی به واسطه پیشرفت تکنولوژی قابل مقایسه با گذشته نمی باشد، آیا واقعاً انسان ها آرامش را لمس می نمایند؟ هوش معنوی از طریق ایجاد صلح درونی در نهایت منجر به صلح جهانی می شود، هوش معنوی می تواند نمایانگر تمام قدرت یک انسان باشد چرا که تمام انسان ها به طور ذاتی دارای قدرت اند و همچنین تمایل به داشتن قدرت بیشتر در نهاد تمام انسان ها وجود دارد.
هوش معنوی در همه ی ما وجود دارد بنابراین به تلاش برای تجربه کردن آن نیاز نداریم اما به تلاش برای آگاه شدن نسبت به سطح آن و همچنین ارتقا آن نیازمندیم.افراد موفق زیادی دیده می شوند که از بیماریهای مختلف از جمله: دیابت، فشارخون، بیماریهای قلبی- عروقی و … رنج می برند، اما زندگی فردی شادتر است که منجر به ساخته شدن زندگی خانوادگی شادتر، محیط های کاری شادتر و در نهایت جامعه شادتر و سالم تری می شود.
جایگاه مفهوم هوش معنوی در حال افزایش در سازمان ها است و سازمان هایی از قبیل Ford ، Nike، WiproBenckiser و … زمان های زیادی را صرف افزایش مهارت های مربوط به ارتقاء هوش معنوی می نمایند. سازمان ها در واقع دریافته اند که اگر کارمندان به یکدیگر اعتماد داشته باشند، مشتریان و همکاران نیز به آنها اعتماد می کنند و این امر در نهایت منجر به موفقیت و پیشرفت سازمان می گردد.
افزایش مشکلات در دنیای مدرن را نمی توان انکار کرد و هوش معنوی قدرت تطابق و انعطاف پذیری را افزایش می دهد که این امر منجر به تحلیل داده ها و اطلاعات، فهم و درک مسائل و مشکلات، پیدا کردن راه حلهای مناسب و متفاوت و انتخاب بهترین جایگزین می شود. همچنین باعث افزایش مسئولیت پذیری می شود که شامل مسئولیت پذیری شخصی، خانوادگی، محیط های کاری، جامعه، کشور و در نهایت جهان می شود. این مسئولیت پذیری به ما کمک می کند که چشم انداز بهتر و بزرگتری برای بشریت متصور شویم و نیز دید ما را به جهان پیرامون فروتنانه می کند.اگر بخواهیم به طور مناسب بیان کنیم باید بگوییم که ارتقا هوش معنوی باعث کاهش تصمیمات خودخواهانه می شود و نوسان های تصمیم گیری ناشی از قدرت، پول و موقعیت را کاهش می دهد.
هوش معنوی در آموزش چه در سطح آکادمیک و چه در سطح مهارت های فردی مورد غفلت واقع شده است که این غفلت در شاخه هایی از قبیل پزشکی، پرستاری، روانپزشکی، روان درمانی و … می تواند آسیب های بیشتری به همراه داشته باشد. در دوره تخصصی پرورش مشاور در انستیتو IMCS آشنایی با هوش معنوی و نحوه ارتقاء آن در کنار سایرمهارت ها آموزش داده می شود، بنیانگذار انستیتو بر این باور است که همزمان با مدنظر قرار دادن هوش عقلایی و هوش هیجانی، هوش معنوی نیز باید ارتقاء باید چرا که اساس کار مشاور آگاهی کامل نسبت به خود، محیط اطراف و در نهایت نیاز ها و خواسته های کارفرما می باشد و این امر تنها با افزایش مهارت ها، تمرین های فردی- گروهی، مطالعه و … میسر است.
زمانی که فرد در راستای ارتقاء هوش معنوی خود گام بر می دارد نشانه های آن در رفتار وی ظاهر می شود. از جمله این نشانه ها می توان به آرامش، صلح درونی، تعادل، انعطاف پذیری، مسئولیت پذیری، افزایش ظرفیت، مهارت حل مسئله، برقراری ارتباط مؤثر، بصیرت و … اشاره کرد.
راهکارهای پرورش و تقویت هوش معنوی در کودکان
حس مسئولیت پذیری در خصوص آموزش و تقویت هوش معنوی در کودکان: پژوهشگران بیان کردهاند غالباً پدر و مادرانی که عمیقاً حس احتیاج به ، به وجود آوردن اعمال مذهبی در کودکان خود دارند در این امر نیز پیروز بودهاند ، چرا که خودشان را برای جدیت در این زمینه مسئول میدانند. در صورتی که قصد دارید صاحب کودکی مذهبی و با اخلاق باشید ، بایستی حس وظیفه و مسئولیت فردی به منظور آموزش و تقویت کودک را داشته باشید و این حس مسئولیت تا دست یافتن به مقصود تداوم یابد.
آگاهی از اعتقادات و مسائل مذهبی و همچنین مشارکت دادن آنان با کودکان: قبل از این که قادر باشیم کودکی با عقاید مذعبی پرورش دهیم بایستی در مورد آن چیزی که به آن اعتقاد داریم با خود روراست و رک باشیم. از این رو توصیه میشود زمانی محدود را به باورهایمان بیاندیشیم بعد از آن در مورد این که به چه علت ما این سبک و سیاق عملی ویژه را داریم به گونهای مرتب با کودکان گفت وگو کنیم تا در خلال آموختن این شیوهی رفتاری به گونهای سنجیده نیز اقدام کنند.
از کودکان انتظار انجام اعمال مذهبی و دینی داشته باشید: کودکانی که دست به اعمال مذهبی میزنند ، در واقع پدر و مادرانی دارند که از آنان توقع دارند که این گونه رفتار کنند. تقاضا و چشمداشتهای شما از کودکان همچون مشخص کردن شکلی از معیارهای درست برای اعمال آنان است.
به اعمال و کارهای کودکان عکس العمل بروز دهید: نسبت به رفتار و اعمال کودکان بیتوجه نباشید تا کودکان آگاه شوند که شما رفتار آنان را زیر نظر خواهید داشت ، اجرای این امر سبب بیشتر شدن هوش معنوی کودک خواهد شد.
اعمال دینی کودک را تحسین و تشویق نمایید: یکی از راحتترین شیوههای یاری به کودک ، برای انجام اعمال صحیح این است که بعد از انجام آن اعمال و کارها به آنان جایز بدهید و آنان را تشویق و به او انگیزه دهید. یکی از مناسبترین ممارستهای مفید در زمینه امور مذهبی این راهکار است.
به طور روزانه شرعیات مذهبی و دینی را اولویت بندی کنید: کودک با مطالعه کلیات مذهبی نمیآموزد چطور شخص دین مداری باشد ، به علاوه فقط با اجرای امور درست این مساله را یادمیگیرد. مقصود پایانی و حقیقی برای کودک این است که به میزان کمی به هدایت و ارشاد والدین متکی باشند و راهکار مفید برای این کار تقویت هوش معنوی است که سبب میشود کودک سنجیدهتر و هوشمندانه به فهم اساس مذهبی و معنوی مشغول شود.