رویکرد روان‌پویشی چیست؟

رویکرد روان‌پویشی چیست؟

روان‌پویشی (به انگلیسی: Psychodynamics) بر این اندیشه استوار است که افکار و هیجان‌ها علل مهم رفتار هستند. رویکرد روان‌پویشی به رفتار به درجات مختلف بر این فرض استوارند که رفتار قابل‌مشاهده (پاسخ‌های آشکار) تابعی از فرایندهای روانی داخلی (رویدادهای پنهان) است. رویدادهای درونی و منابع تحریک محیطی که از سوی نظریه‌پردازان روان‌پویشی مطرح شده با هم متفاوتند، اما همه آنها در این باره توافق دارند که شخصیت را ترکیبی از وقایع داخلی و خارجی شکل می‌دهد که از نظر آنها وقایع درونی در این زمینه نقش عمده‌تری دارند.

زیگموند فروید بنیان‌گذار این دیدگاه معتقد بود که روزی فرا خواهد رسید که بتوان تمام رفتارها را برحسب تغییرات بدنی تبیین کرد، اما از آنجایی که در دوران وی درباره روابط بین بدن و شخصیت آگاهی اندکی وجود داشت وی چندان بر عوامل زیست‌شناختی تأکید نکرد. فروید تحت تاثیر چارلز داروین در مورد اهمیت هیجان‌ها قرار داشت و توجه خود را به تاثیر هیجان‌ها بر افکار معطوف کرد. او معتقد بود که برای درک و فهم رفتار لازم است افکار پیشایند و مرتبط با آن تجزیه و تحلیل شود و برای درک آن افکار باید عمیق‌ترین هیجان‌ها و احساسات شخص مورد بررسی و کنکاش قرار گیرند.

مهم:مشاوره صوتی و تصویری درکلینیک رواشناختی رسش

 رویکرد روان‌پویشی چیست؟
رویکرد روان‌پویشی چیست؟

روان‌پویشی چیست؟

هدف اولیه‌ی ISTDP این است که به بیمار کمک کند بر مقاومت خود غلبه کرده و احساسات حقیقی خود را نسبت به گذشته و حال تجربه کند؛ احساساتی که به دلیل دردناک و یا ترسناک بودن برای بیمار، مدت‌های طولانی بیمار آنها را پس زده بود.
درحقیقت هدف در این روش درمان،کنار زدن دفاع های بیمار و شکستن دیوار مقاومت و بازگشایی ناهشیار است.
این روش از این لحاظ فشرده است که به بیمار کمک می کند به شدیدترین شکل ممکن احساسات پس‌زده شده‌اش را تجربه کند.
همچنین کوتاه‌مدت است، زیرا می‌کوشد این کار را با سرعت هر چه تمام‌تر انجام دهد.
و به دلیل سروکار داشتن با نیروهای ناهشیار و احساسات انتقالی، پویشی نامیده می شود.

مداخلات ISTDP به طور خاص برای برطرف کردن اضطراب ،افسردگی ، اختلالات شخصیت ، مشکلات ارتباطی ، شکایات جسمانی که نتیجه ی واکنش به استرس های احساسی می باشد( مثل سردرد) و همچنین الگوهای رفتاری مخرب طراحی شده است.
این رویکرد باور دارد مشکلات میان فردی و یا آسیب های روانی ریشه در دوران کودکی و دلبستگی های اولیه دارد.

در ISTDP درمانگر نقشی فعال دارد و این فعال بودن معطوف به پرداختن به تمام مکانیسم های دفاعی بیمار، مدیریت اضطراب و آگاه کردن بیمار از احساسات خود می باشد.همچنین تحلیل‌گر می‌کوشد از طریق تفسیر مقاومت بیمار و نمادهای موجود در رؤیاهای وی احساسات و تکانه‌های سرکوب‌شده‌ی او را آشکار کند. در نهایت، انتقال ناهشیار بیمار خاتمه می‌یابد و بیمار با شخصیتی که از نو ساخته شده است به تحلیل خود پایان می‌دهد.

در این شیوه، درمانگر نقش یک کاتالیزور و یا راهنما دارد که به بیمار کمک می‌کند با احساسات غیرقابل‌قبول خود مواجه شود. در این درمان، انتقال به عنوان پدیده‌ای در نظر گرفته می‌شود که در تمامی روابط صمیمانه رخ می‌دهد.
فنون روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به این منظور ایجادشده‌اند که به فرایند حل‌وفصل مشکلات بیمار سرعت بخشند و در نهایت موجب بازسازی تعادل روانی میان نیروهای پویشی(نهاد، من و فرامن) شوند.

مهم:کتاب هیپنوتیزم بالینی

این رویکرد شامل آموزش روان‌شناختی دفاع‌ها به بیمار، اعمال فشار ملایم برای تجربه‌ی احساسات، اعمال فشار مداوم برای توقف خود تنبیهی بیمار و ترغیب وی به تجربه‌ی هیجانات خود در طی جلسه‌ی درمان است.

جلسات روان‌درمانی پویشی کوتاه‌مدت به ۳ تا ۶۰ ساعت درمان نیاز دارد.
طول مدت درمان بسته به میزان و شدت آسیب‌شناسی روانی بیمار متفاوت است.

آموزش ISTDP بر اساس یک چهار چوب روان می باشد و زمینه های زیر را پوشش می دهد:
۱-انجام مصاحبه ی ارزیابی و انتخاب بیمارانی که برای این روش مناسب هستند
۲-  ارزیابی روانی
۳-  توسعه یک اتحاد قوی درمانی (پیمان درمانی)
۴-  شناسایی دفاع ها با استفاده از مهارت های درمانی برای کمک به بیماران برای غلبه بر الگوهای دفاعی ناسازگارانه و توسعه ی الگوهای سازگارانه در رابطه فرد با دیگران
۵-  تسهیل تجربه ی بیان و لمس احساسات
۶-  انجام ارزیابی نتیجه ی درمان پس از پایان درمان پروتکل درمانISTDP

نکاتی درباره ی روانکاوی و روانپویشی

در مقام درمانگر روانکاوی تفاوت زیادی با روانپویشی/تحلیلی دارد ولی از نظر پارادیم فکری خیر. رواندرمانگرانی که از همان ابتدا تا به امروز از مفروضات پایه روانکاوی استفاده میکنند ولی برخی روبناها را قبول ندارد و تشکیلات خود را جدا میکنند تحت عنوان درمانگر پویشی شناخه میشوند (مقدمه درآمدی نو بر روانکاوی / نشر نی).

رواندرمانگر پویشی بر خلاف روانکاو ضرورتی ندارد که در یکی از انیستو یا دانشکده های زیر نظر انجمن بین المللی روانکاوی درس بخوانند، معمولا سال های کمتری را تحت تحلیل شدن قرار میگیرند، شیوه بسیار تعدیل شده تری در درمان دارند (برای مثال خبری از تخت روانکاوی نیست) و هفته ای 1 یا حداکثر 2 جلسه بیمار را ملاقات میکنند.

روانکاوان چناچه مشخص است، مدت زمان زیادی را تحت اموزش و روانکاوی قرار میگیرند و به روش های کلاسیک اعتماد بیشتری دارند (گرچه ممکن است از تخت روانکاوی هم استفاده نکنند ولی تکنیک ها عمدتا کلاسیک است)، از نظر انجمن بین المللی روانکاوی رواندرمانی که کمتر از 3-4 در هفته باشید عضو این انجمن نمیتوانند باشند و و در امریکا به عضویت شاخه 39 انجمن روانشناسی در می ایند.

مهم:دکتر زینب علی مددی متخصص تغذیه

ولی از نظر پارادیم فکری روانکاوی و روانپویشی در یک پایگاه هستند ، این رویکرد به تمام نظریاتی اطلاق میشود که از مدل دینامیک ذهن استفاده میکنند، بنابرین از فروید تا یونگ تا مالان و مک کالو همگی زیر عنوان پارادیم فکری روانکاوی قرار میگیرند. هم یونگ در کتابهایش از واژه psychoanalysis استفاده میکند هم فروید هم دوانلو چراکه از نظر پارادیم های فکری همگی دینامیک هستند ولی از نظر درمانی نام های متفاوتی برای تفکیک وضع میشود.

در ایران اگر به صورت بسیار سخت گیرانه نگاه کنیم به غیر از یکی دو استثنا روانکاو وجود ندارد، چراکه درمانگران ایرانی نه عضو انجمن بین المللی روانکاوی هستند نه تحت نظر یکی از انیستو های این انجمن اموزش دیده اند و نه میتوان بیمار را بیشتر از هفته ای یکی دوبار وییزیت کرد.
بنابرین روانکاوی در کل به پارادیم فکری درمانگران نظریه دینامیک ذهن اطلاق میشود (اعم از ادلری، فرویدی، کوهوتی، مالانی ) و از نظر شغلی به کسانی که تکنیک های خاصی را به کار میبرند.

رویکرد روان‌پویشی چیست؟رویکرد روان‌پویشی چیست؟

رویکرد روان‌پویشی چیست؟

 برای دریافت وقت مشاوره باکلینیک روانشناختی رسش با شماره۸۸۹۷۰۴۹۴-۰۲۱تماس بگیرین

بیشتر بخوانید
شخصیت خودشیفته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *