دلبستگی و انوع سبک های دلبستگی
دلبـسـتگی یک رابطه هیجانی خاص اســت که مستلزم تبادل لذت، مراقبت و آسایش میباشد. ریشه پژوهشها در زمینه دلبـسـتگی بــه نظریه فروید درباره عشق باز میگردد امّا غالباً از پژوهشگر دیگری بــه نام پدر نظریه دلبـسـتگی نام برده میشود.
جان باولبی پژوهشهای گستردهای درباره مفهوم دلبـسـتگی بــه عمل آورد. او دلبـسـتگی را چنین توصیف کــرده اســت: «ارتباط و پیوند روانی پایدار بین دو انسان»باولبی با این دیدگاه روانکاوانه موافق بود که تجربیات اولیه کودکی، تأثیر مهمی بر رشد و رفتارهای بعدی در زندگی دارد. بــه عقیده او،سبک های دلبـسـتگی اولیه ما در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک / پرستار شکل میگیرد.باولبی همچنین عقیده داشت که دلبـسـتگی دارای مولفهای تکامل یابنده اســت و بــه بقای انسان کمک میکند. «گرایش بــه ایجاد پیوندهای عاطفی قوی بــه افراد بخصوص، یک مؤلفه اصلی طبیعت انسان اســت.»
دلبستگی در کودکان به چه معناست؟
دلبستگی در کودکان، به معنای پیوند عاطفی عمیقی ست که کودک خردسال با فردی که از او مراقبت می کند، برقرار می کند. بر اساس سبک دلبستگی کودکان، نحوه ارتباط با دیگران در بزرگسالی نیز مشخص می شود.
ارتباط اولیه با کودک
ارتباط با مادر پس از تولد و در دوران کودکی بسیار مهم است، چرا که اگر درست شکل نگیرد فرد در برقراری ارتباط با دیگران نیز دچار احساس ناامنی می شود که می تواند منجر به ازدواج ناموفق او در بزرگسالی شود. عدم ارتباط اولیه مناسب مادر با کودک، حتی ممکن است منجر به بروز اختلالاتی نظیر اختلالات اضطرابی و افسردگی در او شود. با آگاهی از مراحل ایجاد دلبستگی در کودک، می توانید تعامل بهتری با کودکتان برقرار کنید.
عوامل موثر بر ایجاد دلبستگی در کودکان
مهم ترین عاملی که در سبک دلبستگی کودک نقش دارد، شیوه ارتباط او با مراقب اولیه است. میزان ابراز محبت به کودک، توجه به نیازهای اولیه و برآورده کردن آن ها، کیفیت حضورتان و میزان توجهی که به کودک دارید به خصوص در دو سال اول زندگی، اهمیت زیادی دارد چرا که دلبستگی در کودکان زیر دو سال بسیار اهمیت دارد.
سبک دلبـسـتگی
الف) دلبستگی ایمن
زمانیکه مادر به نیازهای کودک خود به درستی پاسخ بدهد، سبک دلبستگی فرد ایمن می شود.این افراد که دارای عزت نفس بالایی هستند، دنیا را یک جایگاه امن می دانند. آنها نسبت به انسانها درست اندیش هستند و در ارتباطات خود، واقعیت را بنای تفکر قرار می دهند.آنها به این مسئله اعتقاد دارند که همه ی انسانها ذاتا خوب هستند اما گاهی بی اعتماد می شوند. آنها فقط و فقط بر اساس شواهد واقعی به انسانها بی اعتماد می شوند.اینگونه افراد با انسانها به راحتی وارد ارتباط می شوند و با ساختار و چهارچوب منظمی به آنها نزدیک می شوند.
آنها نسبت به خود و شخص مورد علاقهشان و همچنین نسبت به روابط بین فردیشان مثبت و واقعی فکر میکنند.آنها اغلب از روابط خود احساس رضایت و خشنودی میکنند. افرادی که سبکهای دلبستگی ایمن دارند روابط بلند مدتتری دارند و نسبت به دیگران متعهدتر هستند.این دسته از افرد دارای هوش هیجانی بالایی هستند و به درستی میتوانند هیجانهای خود را شناسایی و مدیریت کنند.آنها به تصمیمگیریهای موثر در زندگی دست زده و توان مقابله با تنیدگیها را به طور اثربخش دارند.جالب است بدانیم که بهره ی هوش سنتی یا IQ میتواند فقط ۲۰ درصد از موفقیت فرد را مشخص کند و ۸۰ درصد مابقی از هوش هیجانی یا EQ نشات می گیرد که با دلبستگی ایمن رابطه ی مستقیم دارد.
ب) دلبستگی ناایمن
این سبک دلبستگی به خاطر عدم توانایی مادر در برآورده کردن نیازهای اولیه ی فرزندش شکل می گیرد.در این سبک دلبستگی فرد توانایی اعتماد به دنیا و انسانها را ندارد و احساس ناامنی در سرتاسر افکارش نقش می بندد. این احساس ناامنی و ترس به اشکال گوناگون در رفتار فرد ظاهر می شود:
دلبستگی نا ایمن اجتنابی
زمانیکه مادر از نظر عاطفی در دسترس نبوده و یا در ابراز علاقه و محبت ناتوان و غافل است، فرد به سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی دچار می شود.
اگرچه اینگونه افراد در ظاهر افرادی خودکفا و مستقل هستند و از برقراری ارتباط گرم و صمیمانه با دیگران اجتناب می کنند، ولی بهتر است بدانیم که این رفتار پوششی بر روی درون ناامن و عزت نفس پایین آنها می باشد.آنها در جمع معمولا قلدرمآب و کنترل گر هستند و با زورگویی به دنبال کسب عزت نفس گمشده شان می گردند. شکاک بودن جزو لاینفک شخصیت آنهاست.
آنها بر این اعتقادند که همگان غیر قابل اعتمادند مگر اینکه خلافش ثابت شود. در هنگام جدا شدن از یک رابطه ی عاطفی آنها به ظاهر بهم نمی ریزند اما در باطن آشفته می شوند.علاوه بر پیوند عاطفی ناامن کودکی، افسردگی، وقایع ناگوار و شکست ارتباطی نیز می تواند عامل به وجود آمدن این سبک دلبستگی باشد.یعنی ممکن است افرادی باشند که در کودکی دلبستگی ایمن داشته اند اما به خاطر یک شوک عظیم دچار این سبک ارتباطی شده باشند.البته معمولا باز هم این احساس ناامنی ریشه هایی در کودکی آنها دارد.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا
زمانیکه مادر در برقراری پیوند عاطفی با فرزندش رفتاری غیر ثابت دارد، فرزند او دچار دلبستگی ناایمن دوسوگرا می شود. او همان الگوی دوسوگرایی با مادرش را با دیگر افراد اجرا می کند.این دسته از افراد از عدم حضور فرد مقابلشان ابراز نارضایتی شدید می کنند اما وقتی به او می رسند باز هم ابراز نارضایتی می کنند. در واقع آنها هیچگاه نمی توانند از بودن با معشوق خود لذت ببرند.این افراد در روابط خود به دیگران اعتماد ندارند اما به امید برآورده شدن نیازهایشان، فردی بسیار وابسته و آویزان می شوند. نیاز شدید آنها دوست داشته شدن توسط فرد مقابل می باشد و آنها به امید کسب این آرزو هرکاری می کنند.حسادت شدید (ترس از دست دادن جفت) و کنترل کنندگی، شکاک بودن، خرده گیری کردن، انتقادگری و جر و بحث زیاد بر سر مسائل بیهوده در روابط از نشانه های اینگونه افراد می باشد.
رفتار وابستگی در اینگونه افراد بیش از دیگر سبکهای دلبستگی دیده می شود. طرفداران نظریه یادگیری، وابستگی را شکلی از درماندگی میدانند.به عقیده ی آنها کودک وابسته نه تنها درصدد جستجوی تماس با مادرش است، بلکه دائماً در صدد کسب تایید و پذیرش از جانب اوست.این سبک فکری در بزرگسالی نسبت به افراد دیگر تکرار می شود و فرد دائما در صدد کسب تایید و پذیرش از سوی دیگران می ماند.
دلبستگی ناایمن آشفته
زمانی که نیازهای کودک نادیده گرفته شود و در پاسخهای مادر به رفتارهای دلبستگی ترس و جود دارد، فرد دچار سبک دلبستگی ناایمن آشفته می شود.اینگونه از افراد دارای مجموعه ای از ویژگیهای افراد اجتنابی و دوسوگرا هستند. این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند یا کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین، جدایی از والدین یا مورد سوء استفاده قرار گرفته شدن را دارند مشاهده میشود.نکته ی بسیار جالب درباره ی انسانهای ناایمن اینجاست که اگرچه میزان رضایت زناشویی در ناایمن ها کمتر است، اما میزان طلاق در۴ سال اول ازدواج در میان ناایمن ها کمتر است!!!
علت اصلی این مسئله آنست که آنها خود را مستحق زندگی آرام نمی دانند و تا حد مرگ مشکلات و سختی ها را تحمل می کنند و حتی جان خودشان را نیز به خطر می اندازند.فلسفه ی توجیهی اینگونه از افراد آنست که ما در راه عشق خود ثابت قدم می مانیم و تا سر حد مرگ پای آن می مانیم.تمام رفتارهای عاشقانه ی آنها از سر نیاز وحشتناک سیری ناپذیر آنها در جلب محبت معشوق می باشد.نکته ی قابل توجه دیگر آنست که احتمال بی وفایی در این دسته از افراد بیشتر از دیگران است. شاید در عرف مردم این دیدگاه رایج باشد که انسانهای وابسته یا ناایمن، عاشق هستند و بسیار وفادارند.اما اینگونه از افراد به علت ترس شدید از خیانت، ممکن است در انجام آن پیش دستی کنند. منطق غلط فکری بعضی از آنها اینست که اگر خیانت نکنی، خیانت می بینی.
نقش والدین در شکل گیری دلبستگی ایمن در کودکان
به طور کلی سبک دلبستگی ایمن، بهترین سبک ارتباطی است که در سازگاری بیشتر فرد در زندگی نقش مهمی ایفا می کند. باید توجه داشت سبک های دلبستگی کودکان بر شخصیت آن ها در آینده تاثیر می گذارد و در صورتی که دلبستگی ایمن نباشد، ممکن است منجر به بروز اختلالات شخصیت، افسردگی و اختلالات خلقی نیز شود. با مشاوره روانشناسی می توانید از شیوه های صحیح فرزند پروری و تربیت کودکان در سنین مختلف آگاهی پیدا کنید و دنیایی زیباتر و اینده ای بهتر برای فرزندتان رقم بزنید.
برای دریافت وقت مشاوره باکلینیک روانشناختی رسش با شماره۸۸۹۷۰۴۹۴-۰۲۱تماس بگیرید
سلام وقتتون بخیر
من در حال تحقیق در مورد دلبستگی اشفته هستم، و مطالبتون خیلی جالب بود
میخواستم اگه میشه منابع مطالبتون رو برای مطالعه بفرمایید🙏🌺